کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
discharge پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
discharge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخلیه، ترشح، بده، انفصال، خلع، عزل، خالی کردن، مرخص کردن، معزول کردن، درکردن، اداء کردن، ترشح کردن، منفصل کردن، خارج کردن
-
واژههای مشابه
-
dischargeable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل تخلیه
-
discharges
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخلیه، ترشح، بده، انفصال، خلع، عزل، خالی کردن، مرخص کردن، معزول کردن، درکردن، اداء کردن، ترشح کردن، منفصل کردن، خارج کردن
-
discharged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخلیه شده، منفصل
-
dischargers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخلیه کننده ها
-
discharger
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخلیه کننده
-
discharge lamp
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چراغ تخلیه
-
discharge pipe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لوله تخلیه
-
corona discharge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخلیه کرونا
-
vaginal discharge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترشحات واژن
-
electrical discharge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخلیه الکتریکی
-
dishonorable discharge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخلیه بی شرمانه
-
honorable discharge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخلیه محترم
-
brush discharge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخلیه قلم مو