کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
charging پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
charging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شارژ، گماشتن، زیربار کشیدن، متهم ساختن، پرکردن
-
واژههای مشابه
-
charges
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتهامات، عوارض
-
charge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شارژ، اتهام، بار، هزینه، عهده، خرج، مطالبه، حمله، مسئوليت، تصدی، مطالبه هزینه، وزن، عهده داری، گماشتن، زیربار کشیدن، متهم ساختن، پرکردن
-
charged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متهم، موظف، موکل
-
banzai charge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتهام بانز
-
ionic charge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شارژ یونی
-
charge sheet
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ورق شارژ
-
electric charge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شارژ الکتریکی
-
charge d'affaires
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاردار، نایب سفارت، نایب وزیر مختار
-
explosive charge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتهام انفجاری
-
negative charge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شارژ منفی
-
negatively charged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منفی متهم شده است
-
service charge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هزینه خدمات، انعام، اضافه کار، سرویس مهمانخانه وغیره
-
positive charge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بار مثبت