کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
burden پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
burden
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بارگیری، بار، مسئوليت، بار مسئوليت، وزن، گنجایش، طفل در رحم، بار کردن، تحمیل کردن، سنگین بار کردن
-
واژههای مشابه
-
burdens
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بارها، بار، مسئوليت، بار مسئوليت، وزن، گنجایش، طفل در رحم، بار کردن، تحمیل کردن، سنگین بار کردن
-
burdenable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل تحمل
-
burdening
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بارگیری، بار کردن، تحمیل کردن، سنگین بار کردن
-
burdenous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بار سنگین
-
burdener
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خسته کننده
-
burdeners
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باربرها
-
burden of proof
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بار اثبات
-
beast of burden
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حیوانات بارور
-
white man's burden
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باران مرد سفید