کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
bounding پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
bounding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محدود کردن، هممرز بودن، جهیدن، مجاور بودن، خیز زدن، محدود ساختن
-
واژههای مشابه
-
boundness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محدودیت
-
in-bounds
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در محدوده
-
bound
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محدود است، کران، حد، مرز، خیز، سرحد، جست و خیز، هممرز بودن، محدود کردن، جهیدن، مجاور بودن، خیز زدن، محدود ساختن، موظف، مقید، بسته، اماده رفتن، منتسب، باقید و بند بسته شده
-
bound form
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرم مرطوب
-
bounded interval
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فاصله محدود
-
bound off
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متوقف شد
-
frost-bound
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یخ زده
-
weather-bound
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شرایط آب و هوایی
-
bound up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بستگی دارد، مقید، جزء لایتجزی
-
well-bound
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوب است
-
out of bounds
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خارج از محدوده
-
lower bound
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کران پایین
-
out-of-bounds
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خارج از محدوده