کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فترت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فترت
دیکشنری فارسی به عربی
عتلة , فترة
-
واژههای مشابه
-
دوره فترت
دیکشنری فارسی به عربی
عتلة
-
جستوجو در متن
-
interregnum
دیکشنری انگلیسی به فارسی
interregnum، فترت، دوره حکومت موقتی، فاصله
-
interval
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فاصله، وقفه، مدت، فرجه، خلال، فترت، ایست
-
praesidium
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پریدیدیم، هیئت رئیسه، هیئت عامله دائمی شاغل در دوره فترت
-
intervals
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فاصله ها، فاصله، وقفه، مدت، فرجه، خلال، فترت، ایست
-
recesses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رکود، تنفس، فترت، گوشه، عقب نشینی، دوره فترت، تو رفتگی، طاقچه، پس زنی، تعطیل موقتی، کنار، تو رفتگی در دیوار، باز گشت، تنفس کردن، پس رفت کردن، موقتا تعطیل کردن، طاقچه ساختن، مرخصی گرفتن
-
weaknesses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نقاط ضعف، ضعف، سستی، نقص، عیب، عجز، فتور، فترت، عدم ثبات، نا توانی، بی بنیه گی، بی اساسی
-
weakness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضعف، سستی، نقص، عیب، عجز، فتور، فترت، عدم ثبات، نا توانی، بی بنیه گی، بی اساسی
-
عتلة
دیکشنری عربی به فارسی
کشيدن , هل دادن , حمل کردن , کشش , همه ماهيهايي که دريک وهله بدام کشيده ميشوند , حمل ونقل , روزبيکاري , تعطيل , روز تعطيل , تعطيل مذهبي , اهرم , ديلم , اهرم کردن , بااهرم بلند کردن , بااهرم تکان دادن , تبديل به اهرم کردن , شاهين , ميله , ميله اهرم , ...
-
فترة
دیکشنری عربی به فارسی
فاصله , مدت , فرجه , ايست , وقفه , فترت , خلا ل , دوره , موقع , گاه , وقت , روزگار , عصر , گردش , نوبت , مکث , نقطه پايان جمله , جمله کامل , قاعده زنان , طمث , حد , پايان , نتيجه غايي , کمال , منتهادرجه , دوران مربوط به دوره بخصوصي