کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تالان تالان کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
خمن
دیکشنری عربی به فارسی
انديشيدن , تفکر کردن , معاملا ت قماري کردن , احتکارکردن , سفته بازي کردن
-
تفکيک
دیکشنری عربی به فارسی
منحل کردن , پياده کردن (ماشين الا ت)
-
تهلوس
دیکشنری عربی به فارسی
گرفتار اوهام وخيالا ت شدن , حالت هذياني پيدا کردن , هذياني شدن , هذيان گفتن , اشتباه کردن
-
شوش
دیکشنری عربی به فارسی
گيج کردن , مست کردن , سرمست کردن , مغشوش شدن , باهم اشتباه کردن , اسيمه کردن , دست پاچه کردن , درهم وبرهم کردن , مختل کردن , بي نظم کردن , تشکيلا ت چيزي رابرهم زدن , مبهم و تاريک کردن
-
مراجعة
دیکشنری عربی به فارسی
بازديد , تجديد نظر , رژه , نشريه , مجله , سان ديدن , بازديد کردن , انتقاد کردن , مقالا ت انتقادي نوشتن , بازبين , دوره کردن
-
ضائق
دیکشنری عربی به فارسی
بستوه اوردن , عاجز کردن , اذيت کردن , حملا ت پي درپي کردن , خسته کردن , شانه کردن , سخت بازپرسي کردن از , سوال پيچ کردن , بباد طعنه گرفتن , شانه , بيحوصله کردن
-
فکک
دیکشنری عربی به فارسی
پياده کردن قسمتهاي دستگاهي براي گذاردن در دستگاه ديگري , ادمخواري کردن , بي مصرف کردن , پياده کردن(ماشين الا ت)عاري از سلا ح يا اثاثه کردن
-
قمامة
دیکشنری عربی به فارسی
زباله , اشغال , سرباز زدن , رد کردن , نپذيرفتن , قبول نکردن , مضايقه تفاله کردن , فضولا ت , ادم بيکاره , بي ارزش , چيز پست و بي ارزش
-
مشروع
دیکشنری عربی به فارسی
عمل تهوراميز , امرخطير , اقدام مهم , سرمايه گذاري , تشکيلا ت اقتصادي , مبادرت بکاري کردن , اقدام کردن , نقشه کشيدن , طرح ريزي کردن , برجسته بودن , پيش افکندن , پيش افکند , پرتاب کردن , طرح , نقشه , پروژه
-
نظم
دیکشنری عربی به فارسی
طرح رقص يا بالت را ريختن , درحال رقص يا بالت بودن , تعديل کردن , ميزان کردن , بمايه دراوردن , زيرو بم کردن , برابري کردن , يک پرده يا مقام , تحرير دادن , تنظيم کردن , ملايم کردن , نرم کردن , اواز خواندن , سازمان دادن , تشکيلا ت دادن , درست کردن , سرو...
-
تشنج
دیکشنری عربی به فارسی
شنج , تشنج , پرش , تکان , اشوب , چنگه , چنگوک , گرفتگي عضلا ت , انقباض ماهيچه در اثر کار زياد , دردشکم , محدودکننده , حصار , سيخدار کردن , محدود کردن , درقيد گذاشتن , جاتنگ کردن
-
زجاج
دیکشنری عربی به فارسی
شيشه , ابگينه , ليوان , گيلا س , جام , استکان , ايينه , شيشه دوربين , شيشه ذره بين , عدسي , شيشه الا ت , الت شيشه اي , عينک , شيشه گرفتن , عينک دار کردن , شيشه اي کردن , صيقلي کردن
-
نفاية
دیکشنری عربی به فارسی
رو گرفت , روبرداري کردن , تکه , پاره , قراضه , عکس يا قسمتي از کتاب يا روزنامه که بريده شده , ته مانده , ماشين الا ت اوراق , اشغال , جنگ , نزاع , اوراق کردن , هرزدادن , حرام کردن , بيهوده تلف کردن , نيازمند کردن , بي نيرو و قوت کردن , ازبين رفتن , با...
-
هيکل
دیکشنری عربی به فارسی
شاسي اتوميل , اسکلت , کالبد , لا شه کشتي , کشتي , بدنه کشتي , تنه کشتي , کشتي سنگين وکندرو , باسنگيني ورخوت حرکت کردن , بزرگ بنظر رسيدن , پوست , قشر , پوست ميوه يا بقولا ت , کلبه , خانه رعيتي , پوست کندن , ولگردي کردن
-
ترس
دیکشنری عربی به فارسی
دندانه , دنده چرخ , دندانه دار کردن , حقه بازي , طاس گرفتن (درتخته نرد) , دنده , چرخ دنده , مجموع چرخهاي دنده دار , اسباب , لوازم , ادوات , افزار , الا ت , جامه , پوشش , دنده دار(يادندانه دار) کردن , اماده کارکردن , پوشانيدن