کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
برفک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
برفک
دیکشنری فارسی به عربی
بقعة , دج , صقيع
-
واژههای مشابه
-
برفک زدن تلویزیون
دیکشنری فارسی به عربی
رقاقة
-
جستوجو در متن
-
دج
دیکشنری عربی به فارسی
باسترک , برفک
-
flakes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لکه ها، ورقه، پوسته، برفک، فلس، تکه کوچک، جرقه، برفک زدن تلویزیون، پوسته پوسته شدن، ورد امدن
-
flake
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوسته پوسته شدن، ورقه، پوسته، برفک، فلس، تکه کوچک، جرقه، برفک زدن تلویزیون، ورد امدن
-
thrush
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریزش مو، برفک، باسترک، طرقه
-
صقيع
دیکشنری عربی به فارسی
ژاله , شبنم منجمد , شبنم , سرماريزه , گچک , برفک , سرمازدن , سرمازده کردن , ازشبنم يا برف ريزه پوشيده شدن
-
cankers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قوطی ها، ماشرا، یکجور افت درختان میوه، نوعی شته یا کرم، برفک، فاسد شدن، فاسد کردن
-
canker
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکنجه، ماشرا، یکجور افت درختان میوه، نوعی شته یا کرم، برفک، فاسد شدن، فاسد کردن
-
بقعة
دیکشنری عربی به فارسی
لکه دار کردن يا شدن , لک , لکه , بدنامي , عيب , پاک شدگي , رگه رگه کردن , خط خط کردن , نقطه نقطه کردن , نقطه , خال , رگه , راه راه , برفک , شتک , صداي ترشح , چلپ چلوپ , صداي ريزش , ترشح کردن , چلپ چلوپ کردن , ريختن (باصداي ترشح) , داراي ترشح , داراي ...
-
رقاقة
دیکشنری عربی به فارسی
لپ پريده کردن يا شدن , ژتن , ريزه , تراشه , مهره اي که دربازي نشان برد وباخت است , ژتون , ورقه شدن , رنده کردن , سيب زميني سرخ کرده , تکه کوچک (برف وغيره) , ورقه , پوسته , فلس , جرقه , پوسته پوسته شدن , ورد امدن , برفک زدن تلويزيون