کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یخ کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مث یخ
لهجه و گویش تهرانی
سرد،بی نمک
-
یخ بَسَّن
لهجه و گویش بختیاری
yax bassan یخ بستن.
-
یخ / آب یخزده
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: yax طاری: yax طامه ای: yax طرقی: yax کشه ای: yax نطنزی: yax
-
مث کوه یخ
لهجه و گویش تهرانی
بی احساس
-
یخ چاوان،یخچاوان
لهجه و گویش تهرانی
محل یخ زدن آب در یخچال های قدیم،یخچال
-
تودهن،()گرم،()یخ
لهجه و گویش تهرانی
طرز بیان،صدا،خوش صحبت،بد صحبت
-
جستوجو در متن
-
خیط
لهجه و گویش گنابادی
khit در گویش گنابادی یعنی سنگ روی یخ کردن ، شرمدنده کردن ، شکست دادن ، خراب ، خراب شدن
-
قُنِشِ اَلَرگ
لهجه و گویش بختیاری
qoneš-e alarg ادرار کردن لک لکها در آب (نزدیک عید که هوا رو به گرمى مىرود و آبها دیگر یخ نمىبندند گویند لکلکها در آب ادرار کردهاند).
-
شیر برف
لهجه و گویش گنابادی
shirbarf واژه بستنی که شکل اصلی آن پئیستهنی (پئیس=شیر+تهن=یخ+ی=پسوند نسبت) است به معنای شیر یخزده یا برفشیر است همانطور که آنرا در افغانستان شیریخ و در تاجیکستان یخماس و در انگلستان icecream و در سنسکریت برفشیر पयोहिम payohima مینامند. در سنسکریت لغت...