کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فروتنى كرد نسبت به پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
وَخُ
لهجه و گویش گنابادی
wakho در گویش گنابادی یعنی به خودش ، نسبت به خودش
-
جاری
لهجه و گویش تهرانی
زن برادر شوهر، نسبت زن چند برادر به یکدیگر ،
-
زُمَّسَّه
لهجه و گویش بختیاری
zommassa زبان بسته، حیوونى، طفلک (لفظی دلسوزانه نسبت به جانوران و اطفال).
-
شیرَک آویدن
لهجه و گویش بختیاری
širak âvidan شیر شدن، جسور شدن، نسبت به دیگرى احساس برترى کردن.
-
بیلدار خَوَرکِردن
لهجه و گویش بختیاری
bildâr xavar kerdan خبرکردنبیلدار(شبهنگامکههمهکشاورزاناز صحرا به روستا آمدهاند، جارچى باصداى بلند به آنها خبر مىدهد که هریکبه نسبت مِلک خود، روز بعد کارگرانى رابراى لایروبى جوى روستا بفرستند.
-
کُدُفک
لهجه و گویش گنابادی
kodofk در گویش گنابادی یعنی بزرگ ، بیش از اندازه معمول و متعادل ، خارج از عرف چیزی مثلا کله کدفک یعنی کسی که سرش خیلی نسبت به جثه اش بزرگ است.
-
جاری
لهجه و گویش گنابادی
jari در گویش گنابادی یعنی زن برادر شوهر ، هر یک از زن برادرها نسبت به زن برادر دیگر جاری دیگری محسوب میگردد ، روان ، در حرکت ، متغییر
-
فِتکِنَه کار
لهجه و گویش بختیاری
fetkena-kâr کنجکاو، کسى که قطعات وسایل گوناگون را از هم باز مىکند و اغلب نمىتواند مجددا سرهم کند؛ کسى که نسبت به هر چیز کنجکاو است و آن را بررسى مىکند.
-
آلا بالا
لهجه و گویش گنابادی
alabala در گویش گنابادی به معنی تجمل ، شکوه ، جاه و جلال ، دم و دستگاه ، اسباب و زینت های گران بها، به ظاهر و لباس و تجملات فرد نیز اطلاق می کنند ، کنایه از خود را برتر دانستن نسبت به دیگران
-
شیر وَرَه
لهجه و گویش بختیاری
šir-va:ra شیر بهره، (نوعى تعاون در میان خانوادههاى دامدار روستایى بدین شکل:آنهایى که دام شیرده کمترى دارند، با هم گروهى تشکیل مىدهند و هرچند روز یکبار، تمامِ شیرشان را به یکى از اعضا مىدهند. این گردش شیر به نسبت مقدار شیر هر عضو ادامه مىیابد و هرکس ش...
-
شیر برف
لهجه و گویش گنابادی
shirbarf واژه بستنی که شکل اصلی آن پئیستهنی (پئیس=شیر+تهن=یخ+ی=پسوند نسبت) است به معنای شیر یخزده یا برفشیر است همانطور که آنرا در افغانستان شیریخ و در تاجیکستان یخماس و در انگلستان icecream و در سنسکریت برفشیر पयोहिम payohima مینامند. در سنسکریت لغت...