کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیر خوره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیر خوره
لهجه و گویش تهرانی
شیر خوار
-
واژههای مشابه
-
شیر به شیر
لهجه و گویش تهرانی
زائیدن پیاپی
-
شیر برف
لهجه و گویش گنابادی
shirbarf واژه بستنی که شکل اصلی آن پئیستهنی (پئیس=شیر+تهن=یخ+ی=پسوند نسبت) است به معنای شیر یخزده یا برفشیر است همانطور که آنرا در افغانستان شیریخ و در تاجیکستان یخماس و در انگلستان icecream و در سنسکریت برفشیر पयोहिम payohima مینامند. در سنسکریت لغت...
-
شیر پالا
لهجه و گویش بختیاری
šir-pâlâ صافى شیر، پارچهاى نازک که شیر را با آن پالایش کنند.
-
شیر جوش
لهجه و گویش بختیاری
šir-juš شیر غلیظ شده میش (با انداختن چند سنگ تمیز تفتیده در شیر و افزودن اندکى قرهقوروت تهیه مىشود).
-
شیر خورَه
لهجه و گویش بختیاری
šir-xora شیرخوار.
-
شیر زده
لهجه و گویش بختیاری
šir-zada شیرزده (کودکىکهکمتر ازیک سال از شیر مادر تغذیه کند و ضعیف و نحیف باشد).
-
شیر کَن
لهجه و گویش بختیاری
šir-kan بُز نرىکه از شیرخوارگى اخته شده است.
-
شیر مَس
لهجه و گویش بختیاری
šir-mas شیر مَست، کودکى که دو سال یا بیش از آن شیر مادر بخورد، برّهاى که همه شیر مادرش را بخورد.
-
شیر وَرَه
لهجه و گویش بختیاری
šir-va:ra شیر بهره، (نوعى تعاون در میان خانوادههاى دامدار روستایى بدین شکل:آنهایى که دام شیرده کمترى دارند، با هم گروهى تشکیل مىدهند و هرچند روز یکبار، تمامِ شیرشان را به یکى از اعضا مىدهند. این گردش شیر به نسبت مقدار شیر هر عضو ادامه مىیابد و هرکس ش...
-
گُنجِ شیر
لهجه و گویش بختیاری
gonj-e šir زنبور درشت و گوشتخوار قرمز رنگ.
-
بوی شیر
لهجه و گویش تهرانی
نشانه ناپختگی:دهنش ()می دهد
-
کولوچَه شیر
لهجه و گویش بختیاری
kuluča-šir کلوچه شیرى، کلوچهاى که خمیر آن آرد و شیر است و اگر از این خمیره لواش تهیه کنند، اُفاق ofaq گویند.
-
شیر سوت
لهجه و گویش تهرانی
بره یا بازیچه برای این که بتوانند شیر دام را بدوشند.