کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سایه ٔ این دو رنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سایه سر
لهجه و گویش تهرانی
حامی /ساباط
-
میخ سایه
لهجه و گویش تهرانی
میخ باریک و نوک تیز
-
خیال بازی،خیال ،سایه بازی
لهجه و گویش تهرانی
نمایش عروسکی با سایه عروسک
-
جستوجو در متن
-
تا به تا
لهجه و گویش تهرانی
دو رنگ دارد
-
دوز بازی
لهجه و گویش تهرانی
نوعی بازی که دو رنگ مهره را ضربدری چیده وباید آنها را ریف کنند
-
اسب
لهجه و گویش بختیاری
asb اسب. تقسیمبندى اسبها از نظر رنگ: asb-e ablaq :اسب دو رنگ. korand:اسب قرمز کمرنگ. ~ komit:اسب پیشانى سفید قرمز تیره. ~ kahar:اسب سیاه. ~ nila:اسب سفید. تقسیمبندى اسب از نظر نژاد و شکل ظاهرى. asb-e jadrân:اسب جدران، اسب حاج حی...
-
بَد بَده
لهجه و گویش بختیاری
bad bada 1. بلدرچین؛ 2. نام پرندهاى به اندازه گنجشک که زیر شکمش زرد رنگ است. (این پرنده هنگام خواندن، در آغاز دو تاسه بار مىگوید «بدبده» و سپس اصوات دیگرى به آن مىافزاید. در فرهنگ عامیانه چنین رایج است که این پرنده مىگوید:"bad bada bad bada ez mo bad...
-
جرجیک
لهجه و گویش بختیاری
jerjik نام دستگاهى چوبى که پنبه دانه را از پنبهجدا مىکند و داراى دو نَوَرد است که بهفاصله دو میلیمتر از یکدیگر نصبشدهاند، نورد زیرین که باریکتر است بادستهاى به چرخش درمىآید و پنبه رااندک اندک از میان دو نورد عبورمىدهند. نورد زبرین نیز برخلاف گردشنورد...
-
بَرمیم
لهجه و گویش بختیاری
barmim بره موم (صحیح آن بهره موم است. نوعی موم به رنگ یشمى که زنبوران بهره تولیدکنند و با آن درزها و شکاف کندوى جدیدرا مىپوشانند و راه ورود و خروج را بهاندازه دلخواه کوچک مىکنند. این موم بسیار معطر است و نور از آن عبور نمىکند).
-
مِندُو
لهجه و گویش گنابادی
mendouw در گویش گنابادی به ترکیب کاه و خاک و ساختن گِل از این دو گویند که برای پوشش بام های قدیمی بکار میرود و کاربردی شبیه ایزودگام دارد.معمولا هر یک سال یا هر چند سال باید کاهگل بام های قدیمی تجدید شود.
-
گِلْگیس
لهجه و گویش گنابادی
gelgis در گویش گنابادی به قسمت گردی تهی میان موها در سر انسان گفته میشود که بطور طبیعی خالی از موست و موهای اطراف آن بصورت دایره وار دور قسمت خالی از مو را گرفته است،در گناباد اعتقاد عموم بر این بوده که کسانی که دو یا سه قسمت گردی خالی از مو در فرق س...
-
اَفتُومار
لهجه و گویش گنابادی
aftomar در گویش گنابادی این واژه به معنای دم صبح میباشد و به روشنایی قبل از طلوع خورشید اطلاق میگردد.اَفتوومار تلفیق دو واژه آفتاب و مار میباشد.این واژه از اینجا بوجود آمده که مارها و بسیاری خزندگان شکارچی ، بیشتر در شب ها به شکار میروند و در روزها ب...
-
شیر برف
لهجه و گویش گنابادی
shirbarf واژه بستنی که شکل اصلی آن پئیستهنی (پئیس=شیر+تهن=یخ+ی=پسوند نسبت) است به معنای شیر یخزده یا برفشیر است همانطور که آنرا در افغانستان شیریخ و در تاجیکستان یخماس و در انگلستان icecream و در سنسکریت برفشیر पयोहिम payohima مینامند. در سنسکریت لغت...
-
تَقِز
لهجه و گویش گنابادی
taghez در گویش گنابادی یعنی زنجره/ جیرجیرک وحشی گونه ای از حشره دارای دوچشم که با فاصله از هم بر روی سر قرار دارد و دو بال شفاف با رگه های. زیاد بیشترین مدت عمر به صورت لارو در زیر خاک و لابه لای پوسته درختان سپری می شود که بعضا تا 17 سال نیز در بعضی...