کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دادههای رمزگذاریشده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عصا قورت داده
لهجه و گویش تهرانی
کسی که موقع راه رفتن سرش را بالا میگیرد
-
سرخ کردنی،سرخ کرده،تفت داده
لهجه و گویش تهرانی
غذائی که با روغن تفت دادهاند
-
جستوجو در متن
-
شِلْحَ
لهجه و گویش گنابادی
shelha در گویش گنابادی یعنی تکه های گوشت ، گوشت تکه تکه شده
-
بِلْغُوْر
لهجه و گویش گنابادی
belghowr در گویش گنابادی گندم خرد شده و چند نیم شده ، نام یکی از حلیم های محلی گناباد است که با بلغور درست میشود و به حلیم بلغور معروف میباشد.
-
دِیزَق
لهجه و گویش گنابادی
deyzagh دیزق شهری بوده در پنج کیلومتری غرب گناباد که قنات دیزق نیز از آنجا میگذرد و در زمان ساخت این شهر باستانی ای قنات حفر شده است.این شهر باستانی به علت زلزله ای بزرگ که در آن زمان رخ داده ویران شده و خرابه های آن به مرور زمان بر اثر طوفان شن زیر ...
-
پُرْجُوْش
لهجه و گویش گنابادی
porjowsh در گویش گنابادی یعنی زیاد تر از زمان لازم برای پخت پخته شده ، غم و اندوه زیاد ، عصبی ، جوش های زیاد در صورت
-
یِخْدو
لهجه و گویش گنابادی
yekhdouw در گویش گنابادی به محل ذخیره برف و یخ در زمستان جهت استفاده در تابستان گویند.محلی است شبیه آب انبار که از لحاظ هندسی طوری ساخته شده که با وجود گرمای زیاد تابستان در کویر قادر به محافظت برف و یخ های ذخیره شده در زمستان برای فروش و عرضه به مرد...
-
پَشَن
لهجه و گویش گنابادی
pashan شهری باستانی مربوط به هزاره سوم قبل از میلاد که در چهل کیلومتری شرق گناباد واقع است.خرابه های این شهر در اطراف تپه ای باستانی قرار گرفته است که این تپه هم باستانی میباشد و کهن تر از شهر پشن بوده و قبل از ساخت شهر پشن وجود داشته است و قدمت آن م...
-
غور
لهجه و گویش گنابادی
ghouwr شهر باستانی غور که خرابه های آن در ده کیلومتری گناباد واقع است و این شهر هم در زیر خاک مدفون میباشد.دلیل نابودی این شهر در دست نیست ولی احتمال آن میرود که در یک جنگ نابود شده است.
-
تَقِز
لهجه و گویش گنابادی
taghez در گویش گنابادی یعنی زنجره/ جیرجیرک وحشی گونه ای از حشره دارای دوچشم که با فاصله از هم بر روی سر قرار دارد و دو بال شفاف با رگه های. زیاد بیشترین مدت عمر به صورت لارو در زیر خاک و لابه لای پوسته درختان سپری می شود که بعضا تا 17 سال نیز در بعضی...
-
شیر برف
لهجه و گویش گنابادی
shirbarf واژه بستنی که شکل اصلی آن پئیستهنی (پئیس=شیر+تهن=یخ+ی=پسوند نسبت) است به معنای شیر یخزده یا برفشیر است همانطور که آنرا در افغانستان شیریخ و در تاجیکستان یخماس و در انگلستان icecream و در سنسکریت برفشیر पयोहिम payohima مینامند. در سنسکریت لغت...
-
بِه چَش کردن
لهجه و گویش گنابادی
be chash kerdan این واژه در گویش گنابادی با تلفظ (bechash)به معنای چشم زخم زدن ، شوری چشم ، بدشگونی و شومی نگاه به کار میرود. مردم گناباد از گذشته های دور اعتقاد تامه ای به شومی نگاه از روی بدخواهی داشته اند و معتقد بوده اند که برخی افراد با نگاه خاص...