کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بطور بیش از حد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اَوال پُرس
لهجه و گویش بختیاری
avâl-pors احوالپرس، کسى که بیش از حد معمولاحوالپرسى و کنجکاوى کند.
-
خِرْپُلَک
لهجه و گویش گنابادی
kherpolak در گویش گنابادی یعنی شاد بودن و اختیار از کف دادن ، شادی از موفقیتی که به غرور بیش از حد می انجامد.
-
مُوس مُوس
لهجه و گویش گنابادی
mosmos در گویش گنابادی در گویش گنابادی به تعلل کردن در انجام کاری و صبر و تفکر بیش از حد قبل از انجام کار گویند.
-
پادَرَختى
لهجه و گویش بختیاری
pâ-daraxti پادرختى:میوههایى که به سبب وزش باد، کم قوه بودن زمین و درخت، نوک زدن پرندگان و یا بیش از حد رسیدن میوه پاىِ درخت ریخته باشد.
-
گوه خوری،()زیادی،()کردن
لهجه و گویش تهرانی
خارج از حد خود حرف زدن
-
بازارچه
لهجه و گویش تهرانی
طاقی دارای بیش از سه راه
-
کُر دادن
لهجه و گویش تهرانی
در آب کُر (بیش از صد من آب) شستن
-
چِکَّه
لهجه و گویش بختیاری
čekka کیسه گندمى که براى آرد کردن به آسیاببرند و بیش از یکى نباشد.
-
شیر مَس
لهجه و گویش بختیاری
šir-mas شیر مَست، کودکى که دو سال یا بیش از آن شیر مادر بخورد، برّهاى که همه شیر مادرش را بخورد.
-
کُدُفک
لهجه و گویش گنابادی
kodofk در گویش گنابادی یعنی بزرگ ، بیش از اندازه معمول و متعادل ، خارج از عرف چیزی مثلا کله کدفک یعنی کسی که سرش خیلی نسبت به جثه اش بزرگ است.
-
تابستان گرمترین فصل سال است (/ در تابستان گرما بیش از فصل های دیگر است).
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: tâbessun garmtarin fasl-e sâl-a. طاری: tâbassun garmtarin fasl-e sal-a. طامه ای: tâbessun garmâ viš-e faslâ-ye ebi-ye (/-ya). طرقی: tâbassun garmtarin fasl-e sal-a. کشه ای: tâbassun garmtarin fasl-e sâl-a. نطنزی: tâbessun garmtar az faslâ-ye...
-
شیر برف
لهجه و گویش گنابادی
shirbarf واژه بستنی که شکل اصلی آن پئیستهنی (پئیس=شیر+تهن=یخ+ی=پسوند نسبت) است به معنای شیر یخزده یا برفشیر است همانطور که آنرا در افغانستان شیریخ و در تاجیکستان یخماس و در انگلستان icecream و در سنسکریت برفشیر पयोहिम payohima مینامند. در سنسکریت لغت...