کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
wit پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
سحف
لغتنامه دهخدا
سحف . [ س َ ] (ع مص ) نیک برکندن موی از پوست چندانکه باقی نماند از آن . (اقرب الموارد). || تراشیدن . ستردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || باز کردن پیه را از پشت او (گوسپند) و برداشتن فربهی پشت مازه را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء...
-
صحف
لغتنامه دهخدا
صحف . [ ص ُ ] (ع اِ) مخفف صُحُف : هر آن صحف کز ایزد آورده اندبر او بود هر دین که گسترده اند. اسدی .تیهو گفتا به است سبزه ز سوسن ازآنک فاتحه ٔ صحف باغ اوست گه فتح باب .خاقانی .
-
صحف
لغتنامه دهخدا
صحف . [ ص ُ ح ُ ] (ع اِ) ج ِ صحاف . (منتهی الارب ).
-
صحف
لغتنامه دهخدا
صحف . [ ص ُ ح ُ ] (ع اِ) ج ِ صحیفه . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ). قوله تعالی : صحف ابراهیم و موسی (قرآن 19/87).از شجر من شعرا میوه چین وز صحف من فضلا عشرخوان .خاقانی .
-
سهف
لغتنامه دهخدا
سهف . [ س َ ](ع اِ) پشیز ماهی . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
سهف
لغتنامه دهخدا
سهف . [ س َ هََ ] (ع مص ) سخت تشنه گردیدن . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || (اِمص ) تشنگی سخت . (ناظم الاطباء).
-
ثحف
لغتنامه دهخدا
ثحف . [ ث ِ / ث َ ح ِ ] (ع ص ) دارای راهها (در شکنبه ) که گوئی طبقات سرگین است . ج ، اثحاف .