کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ski binding پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سنة
لغتنامه دهخدا
سنة. [ س َن ْ ن َ ] (ع اِ) خرس ماده . || یوز ماده . (آنندراج ) (منتهی الارب ).
-
سنة
لغتنامه دهخدا
سنة. [ س ِ ن َ ] (ع مص ) ناخواب شدن . (تاج المصادر بیهقی ). غنودن و خواب سبک . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 59) (بحر الجواهر). غنودن . (دهار). || (اِ) غنودگی که مقدمه ٔ خواب است . (غیاث ). خواب سبک . (مهذب الاسماء). پینکی . چرت . (یادداشت بخط م...
-
سنة
لغتنامه دهخدا
سنة. [ س ِن ْ ن َ ] (ع اِ) تیر دوسر. (منتهی الارب ). سر قلم . (مهذب الاسماء). || یکدانه از سیر. (منتهی الارب ). دانه ٔ چیزی . (غیاث ). || مهر درم . (منتهی الارب ).
-
سنة
لغتنامه دهخدا
سنة. [ س ُن ْ ن َ ] (ع اِ) راه و روش . (غیاث ). راه و نهاد. (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 59). روش . || نوعی از خرمای مدینه . (بحر الجواهر) (منتهی الارب ). || عادت . (غیاث ). در لغت عادت است و در شریعت به اشتراک به آنچه شود از پیغمبر (ص ) از قول...
-
ذات سنة
لغتنامه دهخدا
ذات سنة. [ ت َ س َ ن َ ] (ع ق مرکب ) بسالی . درسالی .
-
قریه ٔ سنه
لغتنامه دهخدا
قریه ٔ سنه . [ ق َرْ ی َ / ی ِ ی ِ ؟] (اِخ ) همان قریه ٔ سفر و دبیر است ، مقابل صحیفه ٔ یوشع (15:15 و 49 و داود 1:11). (قاموس کتاب مقدس ).
-
خرم سنه ٔ اردلانی
لغتنامه دهخدا
خرم سنه ٔ اردلانی . [ خ ُرْ رَ س َ ن ِ ی ِ اَ دَ ] (اِخ ) نام وی میرزا فتح اﷲ خلف میرزا عبداﷲ وزیر ولایت سنندج کردستان بود و در زمان لطفعلی خان والی و آغاز جهانستانی آقا محمدشاه بدربار پادشاهی آمد و درخور پایه ٔ خویش منصبی جلیل یافت . بعد از چندی که ...