کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
auto-da-fe پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
یش
لغتنامه دهخدا
یش . [ ی َش ش ] (ع مص ) شادمان شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شادمان گردیدن . (ناظم الاطباء)
-
بث
لغتنامه دهخدا
بث . [ ب َث ث ] (ع اِ) حال . (اقرب الموارد) (آنندراج ) (منتهی الارب ). || حاجت . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || اندوه سخت . (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). اندوهی که برای شدت آن را نهان نتوان داشت . (منتهی الارب ). اشد حزن . (از اقرب الم...
-
بث
لغتنامه دهخدا
بث . [ ب َث ث ] (ع مص ) آشکار کردن راز و اندوه سخت . (ترجمان القرآن جرجانی ) (غیاث اللغات ) (تاج المصادر بیهقی ). بازگفتن آنچه در اندرون است . (از اقرب الموارد). آشکار کردن . (فرهنگ نظام ). || پراکنده کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (ترجمان القر...
-
بث ربیم
لغتنامه دهخدا
بث ربیم .[ ] (اِخ ) (بمعنی دختر کثرت ). و آن دروازه ٔ حشیون می باشد که در نزدیکی برکه هایی بود که سلیمان در کتاب سرود از آنها سخن میراند. (از قاموس کتاب مقدس ).
-
بث زبینه
لغتنامه دهخدا
بث زبینه . [ ب َ زِ ن َ ] (اِخ ) زینب . زنوبی به ضبط رومیان . نام زن اذینه که چون شوهرش بقتل رسید به اتفاق پسرش وهب اللات زمام حکومت را به دست گرفت . وهب اللات چون میخواست در مقابل روم مستقل شود در سال 271 م . خود را اگوستوس خواند، آنگاه اورلین قیصر ...
-
بث شبع
لغتنامه دهخدا
بث شبع. [ ] (اِخ ) (دختر قسم ) و او دختر الیعام بن اخیطوفل و زوجه ٔ یکی از صاحب منصبان عبرانی بود بنام اوریا (عوریا). روزی داود ملک بر بام خانه ٔ خود برآمده بث شبع را دید که شستشو می نماید و در دل خود او را بسیار دوست داشت . چنان شعله ٔ عشق او در کان...
-
بث شوع
لغتنامه دهخدا
بث شوع . [ ] (اِخ ) همان بث شبع است . (از قاموس کتاب مقدس ). و رجوع به بث شبع شود.
-
بث گرمائی
لغتنامه دهخدا
بث گرمائی . [ ب ِ گ َ ] (اِخ ) نام محلی در حدود زاب صغیر که در زمان ساسانیان اسقف نشین بود. (از ایران در زمان ساسانیان ص 312).
-
بث لاپت
لغتنامه دهخدا
بث لاپت . [ ب ِ پ َ ] (اِخ ) نامی است که در نوشته های عیسوی برای جندیشاپور خوزستان آمده است و این شهر مطران نشین بود. (از ایران در زمان ساسانیان ص 295).