کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ینه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ینه
لغتنامه دهخدا
ینه . [ ن َ / ن ِ ] (پسوند) مانند «ین » علامت نسبت است و به آخر اسم پیوندد و معنی صفت نسبی دهد، چون : زرینه ، سیمینه ، برنجینه ، رویینه ، چرمینه ، مویینه ، مسینه ،کمینه ، گنجینه ، دیرینه ، سفالینه ، کشکینه ، نرینه ، مادینه ، پلنگینه ، گرگینه ، پارینه...
-
ینه
لغتنامه دهخدا
ینه . [ ی َن ْ ن َ ] (اِخ ) ابوعبدالرحمان حمراوی مسمی به ینه . در فتح مصر حاضر بود و حمام ینه به مصر بدو منسوب است . (از یادداشت مؤلف ). رجوع به عبدالعزیز (ابن ابراهیم بن هبةاﷲبن ینه ) شود.
-
جستوجو در متن
-
ابوعبدالرحمن
لغتنامه دهخدا
ابوعبدالرحمن . [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] (اِخ ) حمراوی . موسم به ینّه . رجوع به ینّه ... شود.
-
اینه
لغتنامه دهخدا
اینه . [ ن َ / ن ِ ] (پسوند) صورت قابل تلفظ «ینه » علامت نسبت که در آخر کلمات آید چون : پلاسینه . نرینه . مکینه . عنبرینه . دیرینه و... رجوع به «ینه » شود.
-
گدائی
لغتنامه دهخدا
گدائی . [ گ َ ] (اِخ ) (مولانا) از شعرای مشاهیر ترکی گوی است و در زمان بابرمیرزا شعر او شهرت گرفت . او از دلها گدائی مینمود و از این تخلص میفرمودو شعر او همه ترکی است . و این مطلع ترکی از اوست :آه کیم دیوانه کو کلم مبتلا بولدی ینه بوکونکول نیک ایلکی ...
-
صبور
لغتنامه دهخدا
صبور. [ ص َ ] (اِخ ) نام وی حسین افندی از متأخران شعرا و خطاطان و از مردم تبریز است . وی به استانبول رفت و به استنساخ دواوین شعرا پرداخت . از اوست :آل شانه دستکه صنما طاره تللرک کوکلم کبی طاغیت ینه رخساره تللرک .(قاموس الاعلام ترکی ).
-
دولسی
لغتنامه دهخدا
دولسی . [ دَ ل َ سی ی ] (ع اِ) آنچه بواسطه ٔ وی به دیگری پیوندند. (ناظم الاطباء). منسوبا، آنچه با وی به دیگری بپیوندند و منه حدیث سعید ابن المسیب رحمه اﷲ: عمر لولم ینه عن المتعة لاتخذها الناس دولسیاً؛ ای ذریعة للزنا. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ).
-
مسینه
لغتنامه دهخدا
مسینه . [ م ِ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) (از: مس + ینه ، پسوند نسبت ) هرچه از مس کنند. مسی . مسین . ابزاری که از مس ساخته شده است . ظروف و اوانی و آلات مسین . و رجوع به مسی و مسین شود. || (اِ) قمقمه . (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به قمقمه شود.
-
ترفینه
لغتنامه دهخدا
ترفینه . [ ت َ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) (از: ترف + َینه ، پسوند نسبت ) آشی را گویند که قاتق آن را قراقروت کرده باشند. (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ). آشی است که قاتق آن از تَرْف کنند.(فرهنگ رشیدی ). آش قراقروت . (انجمن آرا) (از آنندراج ). آش تَ...
-
گوزینه
لغتنامه دهخدا
گوزینه . [ گ َ / گُو ن َ / ن ِ ] (اِ) از: گوز (گردو) + -ینه (پسوند نسبت ). پهلوی گوچنگ «اونوالا 93». (حاشیه ٔ برهان قاطعچ معین ). حلوایی را گویند که از مغز گردکان پزند. (برهان ). حلوای گوز که چارمغز باشد (رشیدی ). حلوایی باشد که از مغز گردکان بپزند. ...
-
راشد افندی
لغتنامه دهخدا
راشد افندی . [ ش ِ اَ ف َ ] (اِخ ) محمد.از دانشمندان و گویندگان نامی اخیر عثمانی است که مورخ عصر خود شناخته شده است . تاریخی در دو جلدنوشته که از تواریخ معتبر بشمار می آید و حاوی حوادث بین سالهای 1660 تا 1721 م . میباشد و بنام تاریخ راشد معروف است . ...
-
راشدبک
لغتنامه دهخدا
راشدبک . [ ش ِ ب ِ ] (اِخ ) از شعرای اخیر عثمانی بود پسر صارم ابراهیم پاشا که بشغل تدریس و برخی از کارهای ادارای مشغول بود. وی بسال 1219 هَ . ق . بعد از عزل از حکومت ینگیشهر فنار درگذشت . راشدبک طبع شاعری نیز داشته و دو بیت زیر از قصیده یی است که در ...
-
دستینه
لغتنامه دهخدا
دستینه . [ دَ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) (از: دست + ینه ، پسوند نسبت ) معرب آن دستینج . حلقه ٔ طلا و نقره و امثال آن باشد که زنان بر دست کنند. (برهان ). دست ورنجن . (جهانگیری ) (آنندراج ). دستوانه . یاره . یارق . رَسوة. (از اقرب الموارد) (دهار) (السامی )...
-
مزید
لغتنامه دهخدا
مزید. [ م َ ] (ع اِمص ) افزونی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زیادتی و افزونی . (آنندراج ) (غیاث ) : لهم مایشاؤن فیها و لدینا مزید. (قرآن 35/50)؛ مر ایشان راست آنچه خواهند در آن و نزد ماست زیادتی و افزونی . و آن پادشاه رحمه اﷲ از ملوک آل سامان به ...