کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یمیشان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یمیشان
لغتنامه دهخدا
یمیشان . [ ی ِ ] (ترکی ، اِ) اسم ترکی زعرور است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). نوعی زالزالک که میوه ٔ سرخ رنگ دارد. یمشان . نام ترکی زالزالک وحشی . سیاه میوه . ولیک . (یادداشت مؤلف ). رجوع به زالزالک و زعرور شود.
-
جستوجو در متن
-
گرچ
لغتنامه دهخدا
گرچ . [ گ ُ ] (اِ) در سیرا این نام را به زالزالک وحشی دهند. گویج . یمیشان .
-
یمشان
لغتنامه دهخدا
یمشان . [ ی ِ م ِ ] (ترکی ، اِ) زالزالک بری . (یادداشت مؤلف ). نوعی زالزالک که میوه ٔ آن سرخ رنگ است . یمیشان . رجوع به زالزالک شود.
-
ولیک
لغتنامه دهخدا
ولیک . [ وَ ] (اِ) درختی است با میوه ٔ خرد به رنگ سرخ و سیاه و از گونه های مختلف وحشی زالزالک است ، و در کتب مفردات آن را خفچه ، عوسج ، زعرور الادویه نام میدهند و اسامی مشترک سرخ میوه و سیاه میوه ٔ آن این است : کمار (در لاهیجان )، کرچ (در دره کرج )، ...