کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یده
لغتنامه دهخدا
یده . [ ی َ دَ / دِ ] (اِ) سنگی که برف و باران به طریق افسونگری بر وی نمودار شده . (ناظم الاطباء). || برف و باران آوردن را گویند به طریق عمل سحر و ساحری و این عمل در ماوراءالنهر شهرت دارد. (برهان ) (ناظم الاطباء). برف و باران آوردن را گویند. (از آنند...
-
واژههای مشابه
-
یدة
لغتنامه دهخدا
یدة. [ ی َدَ ] (ع اِ) لغتی است در ید. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). دست . (از ناظم الاطباء). ید. (تاج العروس ).
-
یده جی
لغتنامه دهخدا
یده جی . [ ی َ دَ / دِ ] (ص مرکب ) یده چی . (ناظم الاطباء). رجوع به یده چی و یده شود.
-
یده چی
لغتنامه دهخدا
یده چی .[ ی َ دَ / دِ ] (ص مرکب ) یده جی . آنکه افسونگری می کند برای نمایش یده . (ناظم الاطباء). رجوع به یده شود.
-
سنگ یده
لغتنامه دهخدا
سنگ یده . [ س َ گ ِ ی َ دَ / دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سنگی که در بدن حیوانات تولید گردد. (ناظم الاطباء). || سنگی است که هرگاه عزیمت بر آن خوانده بر کف دست مقابل آسمان کنند ابر و باران بسیار ببارد و این عمل در ترکان شایع است . حجرالمطر. (از آنندر...
-
یده چی گری
لغتنامه دهخدا
یده چی گری . [ ی َ دَ / دِ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل نمایش برف و باران به طور ساحری . (ناظم الاطباء). رجوع به یده و یده چی شود.
-
جستوجو در متن
-
اشلال
لغتنامه دهخدا
اشلال . [ اِ ] (ع مص ) تباه کردن دست کسی را: اَشَل ّ یده . (منتهی الارب ). شل کردن دست . (تاج المصادر بیهقی ). || تباه شدن دست کسی و خشک گردیدن : اُشِلَّت ْ یده (مجهولاً). (منتهی الارب ).
-
شرث
لغتنامه دهخدا
شرث . [ ش َ رَ ] (ع اِمص ) سطبری پشت دست و کفیدگی آن .یقال : شرثت یده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
قفلطة
لغتنامه دهخدا
قفلطة. [ ق َ ل َ طَ ] (ع مص ) از دست ربودن : قفلطمن یده قفلطة؛ از دستش ربود آن را. (منتهی الارب ).
-
بضک
لغتنامه دهخدا
بضک . [ ب َ ] (ع مص ) بریدن چیزی را: لایبضک اﷲ یده ؛نبرد خدای دست او را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
ذات ید
لغتنامه دهخدا
ذات ید. [ ت ُ ی َ ] (ع اِ مرکب ) دارائی . مال . ذات ید فلان ؛ مایملک او. قلت ذات یده ؛ تنگ دست گردید.
-
وثاء
لغتنامه دهخدا
وثاء. [ وَ ] (ع مص ) کفته یا معیوب گردیدن دست بی شکستگی استخوان . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). وَثِئَت یده وثاءً و وثاءً و وُثِئَت به طور مجهول نیز به همین معنی است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
زعج
لغتنامه دهخدا
زعج . [ زَ ] (ع مص ) بی آرام کردن و از جای برکندن آن را. || راندن و بانگ برزدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || برآوردن چیزی را از دست کسی : زعجه من یده ؛ برآورد چیزی را از دست او. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).