کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
یافت آباد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
یافت آباد
لغتنامه دهخدا
یافت آباد. (اِخ ) دهی است از شهرستان ری نزدیک تهران به میانه ٔ مغرب و جنوب غربی آن با 1905 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
واژههای مشابه
-
کوی یافت
لغتنامه دهخدا
کوی یافت . (ن مف مرکب ) طفلی را گویند که بر سر راه انداخته باشند. (برهان ). بچه ای که از سر راه بردارند. لقیط. (ناظم الاطباء). یافته ٔ کوی . کودکی که وی را در راهی افکنده باشند و کسی او را برداشته و تربیت کند. بچه ٔ سرراهی .(فرهنگ فارسی معین ). بچه ٔ...
-
دست یافت
لغتنامه دهخدا
دست یافت . [ دَ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) فتح و ظفر و غلبه . (ناظم الاطباء). || فرصت . (ناظم الاطباء). و رجوع به دست یافتن شود. || (ن مف مرکب ) دست یافته . مقهور. مغلوب : این صورت سمج و جسم خبیث کهتر که دست یافت عناصر نیم کار گردون است از کثرت آف...
-
کوچه یافت-ن
لغتنامه دهخدا
کوچه یافت-ن . [ چ َ / چ ِ ت َ ] (مص مرکب ) راه یافتن . (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
امن آباد
لغتنامه دهخدا
امن آباد. [ اَ ] (اِخ ) از آبادیهای فارس است که در پانزده فرسخی آباده قرار دارد. نام قدیمی آن برک بر وزن فلک بود. پیش از آبادی بیابانی خوفناک بود و چون آبادی و امنیت یافت امن آباد نام گرفت . (از فارسنامه ٔ ناصری ).
-
اسماعیل آباد
لغتنامه دهخدا
اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان مرکزی بخش کن شهرستان تهران ، در 9000 گزی جنوب باختری مرکز بخش ، کنار راه شوسه ٔ تهران به کرج . در جلگه . سکنه 125 تن . شیعه . زبان فارسی . معتدل . آب آن از قنات و نهر یافت آباد. محصول آن غلات ، صیفی و انگور ...
-
رکن آباد
لغتنامه دهخدا
رکن آباد. [ رُ] (اِخ ) یا آب رکن آباد، نهر معروفی است از انهار شیراز که به قول صاحب فارسنامه ٔ ناصری رکن الدوله ٔ دیلمی در سنه ٔ 338 هَ . ق . احداث نموده منبع این آب در یک فرسخ و نیمی شمال شرقی شیراز است و آب مذکور از تنگ «اﷲاکبر» عبور کند و صحرای مص...
-
صفاگرای
لغتنامه دهخدا
صفاگرای . [ ص َ گ ِ ] (اِخ ) یکی از خانهای کریمه و پسر نورالدین صفاگرای و از سلامتگرای زاده هاست . وی پس از وفات پدر متولد شد و عموی او بهادرگرای تربیت او را بعهده گرفت . در دوره ٔ اول خانی حاجی سلیم گرای سمت نورالدینی یافت . سپس معزول شد و در قضای ق...
-
بوشنج
لغتنامه دهخدا
بوشنج . [ ش َ ] (اِخ )نام قصبه ای است از خراسان و معرب آن فوشنج است . (برهان ). قصبه ای از خراسان . (ناظم الاطباء). صاحب برهان گفته : نام قصبه ای است از خراسان ... و این قول عاری از تحقیق است . مؤلف تاریخ هرات گفته : نخستین شهری که در آن اراضی بنیاد...
-
مصلی
لغتنامه دهخدا
مصلی . [ م ُ ص َل ْ لا ] (اِخ ) عیدگاه شیراز. (ناظم الاطباء). عیدگاه شیراز که آن جای بغایت خوش و خرم و سیرگاه است . (از غیاث ) (آنندراج ). مصلا : با تنی چند از خاصان به مصلای شیراز بیرون رفت . (گلستان ).میان جعفرآباد و مصلا عبیرآمیز می آید شمالش . حا...
-
تخویچ
لغتنامه دهخدا
تخویچ .[ ت َخ ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان مؤمن آباد در بخش درمیان شهرستان بیرجند است که در دوازده هزارگزی شمال باختری درمیان ، بر سر راه بیرجند به درمیان قرار دارد.دامنه ای معتدل است و 91 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و شلغم و چغندر و ش...
-
سعیدآباد
لغتنامه دهخدا
سعیدآباد. [ س َ ] (اِخ ) دهی جزء بخش کن شهرستان تهران 1000 گزی جنوب کن . دارای 792 تن سکنه است .آب آن از قنات و از نهر یافت آباد و رودخانه کرج است . محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت میباشد. دبستان دارد و طایفه ٔ تیموری در آنجا ساکن هستند. سر راه فرعی ...
-
اسفیدار
لغتنامه دهخدا
اسفیدار. [ اِ ] (اِ مرکب ) مخفف اسفیددار است که درخت پده باشد و بعربی غرب خوانند و بعضی گویند نوعی از پده است . (برهان ). درختی است که در جنگلهای ایران یافت میشود و در نجاری بکار میرود،آنرا در لاهیجان و در سنگر «سفیدپلت » و در ساری و اشرف و رامیان و ...