کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوژانگبین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گوژانگبین
لغتنامه دهخدا
گوژانگبین . [ ژَ اَ گ َ ] (اِ مرکب ) نحل . زنبورعسل : السحاء؛ آن نبات که گوژانگبین بخورد انگبین از آن خوشتر آید. (مهذب الاسماء). چنین است در دو نسخه ٔ خطی مهذب الاسماء، و در نسخه ای دیگر: آن نبات که گوزانگبین از آن خوشتر آید. و در منتهی الارب ذیل لغت...
-
جستوجو در متن
-
دجیه
لغتنامه دهخدا
دجیه . [ دُ ی َ ] (ع اِ) کازه ٔ صیاد. (منتهی الارب ). کمینگاه شکارگر. خانه ٔ صیاد. (مهذب الاسماء). || تاریکی . (منتهی الارب ). تاریکی شب . || از کمان باندازه ٔ دو انگشت . من القوس اصبعین توضع فی طرف السیر الذی یعلق به القوس . ج ، دجی . (از منتهی الار...
-
گوژ
لغتنامه دهخدا
گوژ. (ص ) خمیده . خوهل . کج . چفته . دوتا. گوز. کوز. دوتو. به خم . کمانی . اَحْدَب . اَهْتَاء. اَحْجَن . (منتهی الارب ) : چو چوگان کند گوژ بالای راست ز کار زنان چند گونه بلاست . فردوسی .بیامد پرامّیددل پهلوان زبهر پسر گوژ گشته نوان . فردوسی .مرا روزگ...