کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گوپاره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گوپاره
لغتنامه دهخدا
گوپاره . [ گ َ / گُو رَ / رِ ] (اِ مرکب ) رمه ٔ گاو و خر. (لغت فرس ص 467). گله ٔ گاومیش . (رشیدی ) : وای از آن آوا که گر گوپاره زآنجا بگذردبفکند نازاده بچه بازگیرد زاده شیر. منجیک (از لغت فرس ).نژاد دیو ملعونند یکسرمزایاد آنکه این گوپاره را زاد.ناصرخ...
-
جستوجو در متن
-
کوپاره
لغتنامه دهخدا
کوپاره . [ رَ / رِ ] (اِ) گله و رمه ٔ خر و گاو و گوسفند و سایر حیوانات را گویند. (برهان ) (آنندراج ). رمه و گله ٔ گاو و خر و گوسپند و دیگر چارپایان . (ناظم الاطباء). کوپار. (ناظم الاطباء). صحیح گوپاره است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). در برهان مصحف گوپا...
-
کوپار
لغتنامه دهخدا
کوپار. (اِ) کوپاره . (ناظم الاطباء). رجوع به کوپاره و گوپاره شود.
-
نژاد
لغتنامه دهخدا
نژاد. [ ن ِ ] (اِ) اصل . (لغت فرس اسدی ) (غیاث اللغات ) (جهانگیری ) (تفلیسی ) (صحاح الفرس ) (زمخشری ) (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ). نسب . (لغت فرس اسدی ) (غیاث اللغات ) (جهانگیری )(صحاح الفرس ) (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم ال...