کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گودرزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گودرزی
لغتنامه دهخدا
گودرزی . [ دَ ] (اِخ ) (چال ...) نام منطقه ای است در جنوب غربی بروجرد مشتمل بر چند دهکده .
-
گودرزی
لغتنامه دهخدا
گودرزی . [ دَ ] (اِخ ) هشت فرسخ میانه ٔ جنوب و مشرق گله دار است . (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
گودرزی
لغتنامه دهخدا
گودرزی . [ دَ ] (ص نسبی ) منسوب به گودرز. از نژاد گودرز. گودرزنژاد.
-
گودرزی
لغتنامه دهخدا
گودرزی . [ گُو رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان وراوی بخش کنگان شهرستان بوشهر که در 108000 گزی جنوب خاوری کنگان ، کنار راه فرعی لار به گله دار واقع شده است . جلگه و گرمسیر مالاریایی است و سکنه ٔ آن 92 تن است . آب آن از چاه و باران تأمین میشود. محصول آن...
-
واژههای مشابه
-
کمره گودرزی
لغتنامه دهخدا
کمره گودرزی . [ ک َ م َ رِ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بردسره که در بخش اشترینان بروجرد واقع است و 146 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
جستوجو در متن
-
داستان زدن
لغتنامه دهخدا
داستان زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) ضرب المثل . ارسال المثل . تمثل . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). تمثیل . ارسال مثل کردن . مثل راندن . نادره و حکمت گفتن . مثل زدن . ضرب مثل . امتثال . (منتهی الارب ) : بشاه ددان کلته روباه گفت که دانا زد این داستان در ن...
-
جریده نگاری
لغتنامه دهخدا
جریده نگاری . [ ج َ دَ / دِ ن ِ ] (حامص مرکب ) نوشتن روزنامه یا مجله یا نشریه های مرتب روزانه یا هفتگی یا ماهانه که مندرجات آنها گاه سیاسی و خبری و اجتماعی است وگاه علمی و فنی و ادبی . و در عصر حاضر جریده ها یا مطبوعات تأثیر بسیاری در پیشرفت تمدن مل...