کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گنجفه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گنجفه
لغتنامه دهخدا
گنجفه . [ َگ ج َ ف َ / ف ِ ] (اِ) نام بازیی است معروف .... (آنندراج ذیل گنجیفه ). در مجله ٔ یغما مقاله ای تحت عنوان گنجفه آمده است که خلاصه ٔ آن نقل میشود: گنجفه چیست ؟ مؤلف آنندراج نویسد: «گنجیفه بالفتح ف ، نام بازیی است معروف آنرا به حذف تحتانی گن...
-
واژههای مشابه
-
گنجفه زدن
لغتنامه دهخدا
گنجفه زدن . [ گ َ ج َ ف َ / ف ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) گنجفه بازی کردن . گنجفه باختن . با اوراق گنجفه بازی کردن .
-
گنجفه باز
لغتنامه دهخدا
گنجفه باز. [ گ َ َج ف َ / ف ِ ] (نف مرکب ) آنکه گنجفه بازد. آنکه گنجفه بزند.بازی کننده با ورقهای گنجفه . و رجوع به گنجفه شود.
-
گنجفه بازی
لغتنامه دهخدا
گنجفه بازی . [ گ َ ج َ ف َ / ف ِ ] (حامص مرکب ) بازی کردن با اوراق گنجفه . گنجفه زدن . و رجوع به گنجفه شود.
-
جستوجو در متن
-
گنجیفه
لغتنامه دهخدا
گنجیفه . [ گ َ ف َ /ف ِ ] (اِ) نام بازیی است معروف و آن را بحذف تحتانی گنجفه نیز خوانند. (آنندراج ). رجوع به گنجفه شود.
-
آتو
لغتنامه دهخدا
آتو.(فرانسوی ، اِ) (از: آ، به + تو، همه ) رنگی یا صورتی معلوم از اوراق گنجفه و آس و مانند آن که با قراردادی از رنگهای دیگر برد.
-
قمار کاغذی
لغتنامه دهخدا
قمار کاغذی . [ ق ِ / ق ُرِ غ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گنجفه . (آنندراج ).
-
ورق آفتاب
لغتنامه دهخدا
ورق آفتاب . [ وَرَ ق ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) در اصطلاح گنجفه بازان ورقی که در آن صورت آفتاب نوشته باشند و کنایه از رخساره ٔ محبوب و معشوق باشد. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). کنایه از رخساره ٔ محبوب و معشوق باشد. (برهان ).
-
سر واکردن
لغتنامه دهخدا
سر واکردن . [ س َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پریشان کردن زنان موی در مآتم . (آنندراج ). || باز کردن سر چیزی را : سر وانکند شوخ دغاباز من از نازگر بر ورق گنجفه مکتوب نویسم .میرزا معز فطرت (از آنندراج ).
-
کارت
لغتنامه دهخدا
کارت . (فرانسوی ، اِ) ورقه ٔ یادداشت که در دید و بازدید برای یکدیگر فرستند. (ناظم الاطباء). مقوائی که نام دارنده ٔ آن بر آن نوشته است . کارت دعوت . || ورق بازی چون گنجفه و غیره . || کارت عضویت ، ورقه ای دال بر کارمندی شخص در مؤسسه و اجتماعی .
-
بازندگی
لغتنامه دهخدا
بازندگی . [ زَ دَ / دِ ] (حامص ) (از باختن ).حیله گری . مکاری . (از غیاث اللغات بنقل از مصطلحات وبهار عجم ). کنایه از حیالی . (آنندراج ) : بسکه بازندگی از مردم عالم دیدم صورت گنجفه خلقم بنظر می آید. محسن تأثیر (از آنندراج ).و رجوع به مجموعه ٔ مترادف...
-
از سر
لغتنامه دهخدا
از سر. [ اَ س َ ] (حرف اضافه + اسم ، ق مرکب ) از آغاز. از ابتدا. || از نو. مجدداً. باز هم . دوباره : مأمون ... فرموده است تا اندازه ٔ زمین از سر آزموده آید. (التفهیم ).درخت خشک گشته تر شد از سرگل صدبرگ و نسرین آمدش بر. (ویس و رامین ).پس از سر یکی بز...
-
استرالسوند
لغتنامه دهخدا
استرالسوند. [ اِ ] (اِخ ) شهریست در خطّه ٔ پومرانیا (پروس ) در ساحل دریای بالتیک ، در 140 هزارگزی شمال برلن و مقابل جزیره ٔ روکن . یک لنگرگاه دلکش ،شهرداری بزرگ ، توپخانه ، دارالصنایع دریائی ، ضرابخانه ، مکاتب اعدادی و بحری ، کتابخانه ، کارخانه های م...