کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گمانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گمانی
لغتنامه دهخدا
گمانی . [ گ ُ ] (حامص ) آنچه تصور شود. آنچه به گمان درآید. گمان . تصور : نهادند خوان گردباغ اندرون خورش خواستند از گمانی فزون . فردوسی .چنین است و این بر دلم شد درست همین بُد گمانی مرا از نخست . فردوسی .- بدگمانی ؛ گمان بد بردن . سؤظن . سؤتفاهم : ...
-
واژههای مشابه
-
گمانی آوردن
لغتنامه دهخدا
گمانی آوردن . [ گ ُ وَ دَ ] (مص مرکب ) گمان آوردن . شک کردن . تصور. تصور بد کردن . خیال بد صورت بستن : نگر تا در دلت ناری گمانی که کوشی با قضای آسمانی .(ویس و رامین ).
-
گمانی بردن
لغتنامه دهخدا
گمانی بردن . [ گ ُ ب ُ َد ] (مص مرکب ) در شک قرار گرفتن . گمان بردن . خیال کردن : وگر بردباری ز حد بگذرددلاور گمانی بسستی برد. فردوسی .وگر شهریارت بود دادگرتو بر وی بزشتی گمانی مبر. فردوسی .بسیاربخوردند نبردند گمانی کز خوردن بسیار شود مردم ، بیمار. ف...
-
گمانی داشتن
لغتنامه دهخدا
گمانی داشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) گمان داشتن . تصور داشتن .- گمانی بد داشتن ؛ تصور بدداشتن . خیال بد داشتن : به نیکی در مبادم زندگانی اگر من بر تو بد دارم گمانی .(ویس و رامین ).
-
نیک گمانی
لغتنامه دهخدا
نیک گمانی . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) خوش گمانی .
-
بی گمانی
لغتنامه دهخدا
بی گمانی . [ گ ُ / گ َ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی بی گمان . بی شکی و بی ظنی . (ناظم الاطباء). پاک از ریب و شک . اطمینان . یقن . یقین . (یادداشت مؤلف ) : همه بی گمانی بدست آوریم از آن به که ایدر درنگ آوریم . فردوسی .- بی گمانی کردن روان از چیزی ؛ ...
-
خوش گمانی
لغتنامه دهخدا
خوش گمانی . [ خوَش ْ / خُش ْ گ ُ ] (حامص مرکب ) خوب گمانی . حُسْن ُالظَّن ّ. حالت و صفت خوش گمان .
-
جستوجو در متن
-
یقن
لغتنامه دهخدا
یقن . [ ی َ ق َ ] (ع اِمص ) بی گمانی و بی شکی و یقین . (ناظم الاطباء). بی گمانی . (غیاث ).
-
زودباوری
لغتنامه دهخدا
زودباوری . [ وَ ] (حامص مرکب ) عمل و کیفیت زودباور. خوش گمانی . ساده لوحی . مقابل دیرباوری . (فرهنگ فارسی معین ). خوش باوری . سهل القبولی .
-
تخمینی
لغتنامه دهخدا
تخمینی . [ ت َ ] (ص نسبی ) منسوب به تخمین ، یعنی قیاسی و حدسی و گمانی . (از ناظم الاطباء). بطور حدس و گمان . از روی تقریب . رجوع به تخمین و تخمیناً شود.
-
سست ران
لغتنامه دهخدا
سست ران . [ س ُ ] (ص مرکب ) کند. آهسته . مانده : سختی ره بین و مشو سست ران سست گمانی مکن ای سخت جان .نظامی .
-
خبق
لغتنامه دهخدا
خبق . [ خ َ ب َ ] (ع اِ) آواز. (از آنندراج ). صدا. صوت . بعید نمی آید که این کلمه اسم صوت باشد چنانکه در ماده ٔ خَبق نیز چنین گمانی میرود.
-
بیقین
لغتنامه دهخدا
بیقین . [ ب ِ ی َ قی ] (ق مرکب ) بی گمان و بدون شک و حتماً و یقیناً. (ناظم الاطباء): استیقان ؛ بیقین دانستن . ایقان ؛ بیقین دانستن چنانکه هیچ گمانی نماند. (ترجمان القرآن ). رجوع به یقین شود.