کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گلپونه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گل پونه
لغتنامه دهخدا
گل پونه . [ گ ُ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) پونه ٔ جوان و تازه . پونه ای که در تری و تازگی گل را ماند: گل پونه ، نعناپونه .
-
پونه
لغتنامه دهخدا
پونه . [ ن َ ] (اِخ ) شهری بهندوستان . رجوع به پونا شود.
-
پونه
لغتنامه دهخدا
پونه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) پودنه . پودینه . فودنج . غاغ . حبق . سنبهاری . (برهان ). جلنجوجه . (برهان ). جلنجویه . سعترالفرس . نعناع . نمام . حبق التمساح . نعنعالماء. فوتنج نهری . حبق الماء. غلیجن . رافونه . غاغه . راقونه . (برهان ).فوتنج . پودن (در تد...
-
پونه زار
لغتنامه دهخدا
پونه زار. [ ن َ / ن ِ ](اِخ ) از توابع تهران و دارای معدن زغال سنگ است .
-
چشمه پونه
لغتنامه دهخدا
چشمه پونه . [ چ َ م َ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زردلان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان که در 49هزارگزی جنوب خاوری کرمانشاه و 7 هزارگزی جنوب خاوری سراب و فیروزآباد واقع است . کوهستانی و سردسیر است و 80 تن سکنه دارد. آبش از چشمه . محصولش غلات ، لبنیا...
-
گل
لغتنامه دهخدا
گل . [ گ َ ] (اِ) در تداول عامه با یکدیگر برابری توانستن .- از گل هم برآمدن ؛ از پس هم برآمدن .- گل هم انداختن ؛ بیکدیگربند کردن .- گل هم کردن ؛ بیکدیگر پیوستن .|| گریبان .یقه (در لهجه ٔ قزوینی ).
-
گل
لغتنامه دهخدا
گل . [ گ ِ ] (اِ) پهلوی گیل . رجوع به هوبشمان ص 927 شود. (ازحاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). خاک به آب آمیخته . (برهان ) (غیاث ) (آنندراج ). طین . وَحَل . عثیر؛ گل و لای که به اطراف پایها ریزد. عثیر. گل و لای تنک . طِآة رَبدیا رَبَد؛ گل تنک . صلصال ؛ گل ...
-
گل
لغتنامه دهخدا
گل . [ گ ُ ] (اِ) سپیدی که بر ناخن افتد. فوفه . (زمخشری ).
-
گل
لغتنامه دهخدا
گل . [ گ ُ ] (اِخ ) (چشمه ٔ...) در ناحیه جاوی از بلوک ممسنی و در نیم فرسخی شمالی چوگان واقع است . (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
گل
لغتنامه دهخدا
گل . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش سلدوز شهرستان ارومیه ، واقع در 16هزارگزی شمال خاوری نقده و چهارهزارگزی شمال راه شوسه ٔ نقده به مهاباد. هوای آن معتدل و دارای 347 تن سکنه است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، چغندر، توتون ، برنج و حبوب...
-
گل
لغتنامه دهخدا
گل . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه ، واقع در 52هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 4هزارگزی خاور راه ارابه رو میاندوآب به شاهین دژ. هوای آن معتدل و دارای 627 تن سکنه است . آب آن از قوریچای و محصول آن غلات و نخود است . شغل اها...
-
گل
لغتنامه دهخدا
گل . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گل فریز بخش خوسف شهرستان بیرجند واقع در 37هزارگزی جنوب خاوری خوسف ، سر راه شوسه ٔ عمومی خوسف . هوای آن معتدل و دارای 976 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول آن زعفران ، پنبه و ابریشم است . شغل اهالی زراعت و صنایع...
-
گل
لغتنامه دهخدا
گل . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گل فریز بخش خوسف شهرستان بیرجند واقع در 50هزارگزی جنوب خاوری خوسف . هوای آن معتدل و دارای 236 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول آن غلات است و باغات زعفران نیز دارد. شغل اهالی زراعت و قالی و قالیچه بافی است . را...
-
گل
لغتنامه دهخدا
گل . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه ، واقع در 20هزارگزی جنوب خاوری مراغه و هزارگزی جنوب ارابه رو مراغه به قره آغاج و سراسکند. هوای آن معتدل و دارای 331 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، چغندر و نخود است . ش...
-
گل
لغتنامه دهخدا
گل . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان چهار اویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، واقع در 31هزارگزی جنوب خاوری قره آغاج و 55هزارگزی شمال خاوری راه شوسه ٔ شاهین دژ به میاندوآب . هوای آن معتدل و دارای 106 تن سکنه است . آب آن از رودخانه ٔ آیدوغموش و محصول آ...