کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گلکار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گلکار
لغتنامه دهخدا
گلکار.[ گ ِ ] (ص مرکب ) بنا و معمار. (آنندراج ). طیان . (ملخص اللغات ). راز. (فرهنگ اسدی نخجوانی ). گل گر. دیوارگر. چینه کش . پاخیره زن . آنکه کار گل کند : تن خاکی است گل از گریه ٔ بسیار مراآه اگر دست نگیرد بت گلکار مرا. سیفی (از آنندراج ).چو مرگم رس...
-
جستوجو در متن
-
گلکاری
لغتنامه دهخدا
گلکاری . [ گ ِ ] (حامص مرکب ) عمل گلکار. شغل گلکار. طیانت . (دهار) (منتهی الارب ). بنایی .
-
زاومه
لغتنامه دهخدا
زاومه . [ م َ / م ِ ] (ص ) بنا و گلکار. (آنندراج ).
-
زاویر
لغتنامه دهخدا
زاویر. (اِ) گلکار. (رشیدی ). رجوع به ماده ٔ ذیل شود.
-
غلیگر
لغتنامه دهخدا
غلیگر. [ غ ِ گ َ ] (ص مرکب ) گِلکار. (فرهنگ جهانگیری ). استاد گِلکار و بنا. غلیغر. (برهان قاطع). گلگر. رجوع به غلیغر و بنّاء شود.
-
دیوارگر
لغتنامه دهخدا
دیوارگر. [ دی گ َ ] (ص مرکب ) بنای گلکار. (جهانگیری ). دیوارساز و گلکار و بنا. (برهان ). کسی که دیوار میسازد. گلکار و بنا. (ناظم الاطباء)(آنندراج ). پاخیزه زن . آخیزه گر. چینه کش : نه سیم است با من نه زر و گهرنه خشت و نه آب و نه دیوارگر. فردوسی .ز دی...
-
گلغر
لغتنامه دهخدا
گلغر. [ گ ِ غ َ ] (ص مرکب ) (از: گل (به کسر) + غر گر، پسوند شغل ). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). بنّا و گِلکار. (برهان ). گِل گر. رجوع به گِلکار و گِل گر شود.
-
پاخیره زن
لغتنامه دهخدا
پاخیره زن .[ رَ / رِ زَ ] (نف مرکب ) بنّا. راز. دیوارگر. گلکار. (برهان ). کسی که بنای دیوار و خانه کند. رهّاص .
-
هاردی
لغتنامه دهخدا
هاردی . (اِخ ) اگوست -فرانسوا (1824-1891 م .). گیاهشناس و گلکار فرانسوی . درپاریس متولد شد و به ورسای درگذشت . وی اولین مدیر مدرسه گلکاری ورسای بود.
-
طیان
لغتنامه دهخدا
طیان . [ طَی ْ یا] (ع ص ) رجل ٌ طیان ٌ؛ مرد گرسنه . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). || گل گر. (مهذب الاسماء). بناء. گلیگر. راز. گلکار. کلال . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
-
رباد
لغتنامه دهخدا
رباد. [ رَب ْ با ] (ع ص ،اِ) طیان ، ای بناء من طین . (تاج العروس ). بنایی از گِل . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (متن اللغة). || گلساز. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). راز. گلگر. گلکار.
-
رازة
لغتنامه دهخدا
رازة. [ زَ ] (ع اِ) ج ِ راز. (اقرب الموارد). ج ِ راز بمعنی بنا، گلکار. (ناظم الاطباء). مهتر بنایان . (منتهی الارب ). و رجوع به راز شود.
-
غلیغر
لغتنامه دهخدا
غلیغر. [ غ ِ غ َ ] (ص مرکب ) استاد بنا و گِلکار. (از برهان قاطع). (از: غل (گل ) + یاء واسطه + غر(گر)، پسوند شغل ). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). اصل آن گلگر و گلکار بوده ، تبدیل یافته است . (از انجمن آرا) (از آنندراج ). غلیگر. (جهانگیری ) (برهان قاطع...
-
رهاص
لغتنامه دهخدا
رهاص . [ رَهَْ ها ] (ع ص ) دیوارگلین ساز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). دیوارگلین ساز. چینه کش . (ناظم الاطباء). بنا. گلکار. چینه کش . پاخیره زن . والادگر. آخیزگر. مهره زن . دیوارزن . (یادداشت مؤلف ). پاخره گر. (دهار). دیوارگر. (مهذب ...