غلیغر. [ غ ِ غ َ ] (ص مرکب ) استاد بنا و گِلکار. (از برهان قاطع). (از: غل (گل ) + یاء واسطه + غر(گر)، پسوند شغل ). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). اصل آن گلگر و گلکار بوده ، تبدیل یافته است . (از انجمن آرا) (از آنندراج ). غلیگر. (جهانگیری ) (برهان قاطع). گلیگر. (فرهنگ رشیدی ). رجوع به غلیگر و گلیگر شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.