کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گفتگوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گفتگوی
لغتنامه دهخدا
گفتگوی . [ گ ُ ت ُ ] (اِمص مرکب )گفتگو. مجادله . مباحثه . مکالمه . گفتار : جهان گشت از آن خرد پرگفتگوی کز آن گونه نشنید کس روی و موی . فردوسی .شبستان همه پر شد از گفتگوی که اینت سر و تاج فرهنگ جوی . فردوسی .بخندید رستم از آن گفتگوی برافروخت از باده ر...
-
جستوجو در متن
-
قال قال
لغتنامه دهخدا
قال قال . (اِ مرکب ) گفتگوی بسیار. || منازعه در گفتگو. (ناظم الاطباء).
-
گفتگو کردن
لغتنامه دهخدا
گفتگو کردن . [ گ ُ ت ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سخن گفتن . مذاکره کردن . رجوع به گفتگو و گفتگوی و گفتار شود.
-
قالة
لغتنامه دهخدا
قالة. [ ل َ ] (ع اِ) گفتار. سخن . گفتگو. || گفتگوی در شر. || زبان آوری در گفتار. (ناظم الاطباء).
-
مخاطبیت
لغتنامه دهخدا
مخاطبیت . [ م ُ طَ بی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص )گفتگوی روباروی . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
-
جروجر
لغتنامه دهخدا
جروجر. [ ج ِرْ رُ ج ِ ] (اِ صوت مرکب ) صدا و آوازی که از بهم خوردن دو چیز یا گفتگوی آهسته برآید.
-
گفتاگوی
لغتنامه دهخدا
گفتاگوی . [ گ ُ ] (اِمص مرکب ) گفتگوی : و تخصیص داده اثم را بر گفتاگوی و خصومتی که ممکن باشد آنجا رود. (تفسیر ابوالفتوح رازی ). چون گفتاگوی بسیار شد قرار دادند بر قرعه . (تفسیر ابوالفتوح ).
-
صورتخانه
لغتنامه دهخدا
صورتخانه . [ رَ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) بتخانه . بُدّ : گفتگوی گشت صورتخانه هرکه بازداشت صورت چین چشم بر در گوش بر دیوار داشت .خواجه آصفی (از آنندراج ).
-
زابل شه
لغتنامه دهخدا
زابل شه . [ ب ُ ش َه ْ ] (اِخ ) مخفف زابل شاه : چوبشنید زابل شه این گفتگوی به جم گفت هان چاره ٔ خویش جوی .(گرشاسب نامه ص 32).
-
راشد
لغتنامه دهخدا
راشد. [ ش ِ ] (اِخ ) بستی . جاحظ از قول ابوالحسن مدائنی حکایتی درباره ٔ گفتگوی کنیزی با او آورده است . (از البیان و التبیین ج 2 ص 144).
-
قورق
لغتنامه دهخدا
قورق . [ ق ُ رُ ] (ترکی ، اِ) قُرُق . قوروق . غرق . منعکرده شده : قورق شد گفتگوی می بدان نحوکه ساقی نامه شد از نسخه ها محو. اثر (از آنندراج ).رجوع به قرق شود.
-
پیچان دل
لغتنامه دهخدا
پیچان دل .[ دِ ] (ص مرکب ) غمناک . بی آرام . مضطرب : همی بود پیچان دل از گفتگوی مگر تیره گرددْش ازین آب روی .فردوسی .
-
جستجوی
لغتنامه دهخدا
جستجوی . [ ج ُ ت ُ ] (اِمص مرکب ) جستجو، در تمام معانی . رجوع به این کلمه شود : به رستم چنین گفت کاین جستجوی چه باید همی خیره وین گفتگوی . فردوسی .به ایران رسد زود این گفتگوی کس آید به توران بدین جستجوی . فردوسی .مگر دخترش کاو نهان شد از اوی همه شهر ...
-
گستاخ گردیدن
لغتنامه دهخدا
گستاخ گردیدن . [ گ ُ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) بیشرم گردیدن . بی حیا شدن . دلیر گردیدن . جسور شدن : بدان تا تو گستاخ گردی بدوی فروماند اندرجهان گفتگوی . فردوسی .رجوع به گستاخ شدن و گستاخ گشتن شود.