کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرگنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گرگنج
لغتنامه دهخدا
گرگنج . [ گ ُ گ َ ] (اِخ ) ارکنج است که دارالملک خوارزم باشد. و با جیم فارسی هم بنظر آمده است . (برهان ) (آنندراج ) : برزم اندرون شیده برگشت ازوی سوی شهر گرگنج بنهاد روی . فردوسی .وانکه او را سوی دروازه ٔ گرگنج برندسرنگون باد گران از سر پیلان آونگ .ف...
-
جستوجو در متن
-
گرگیج
لغتنامه دهخدا
گرگیج . [ گ ِ ] (اِخ ) نام شهری است از شهرهای عالم و عربان شهر را مدینه خوانند. (برهان ) (آنندراج ). چنین نامی در کتب جغرافیایی یافته نشد ظاهراً مصحف «گرگنج » = «گرگانج » است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).
-
گنج
لغتنامه دهخدا
گنج . [ گ َ ] (اِ)پهلوی گنج ، ارمنی گنج ، آرامی گینزا، گززا، عربی کنز. (حاشیه ٔ برهان قاطعچ معین ). زر و گوهری باشد که در زیر زمین دفن کنند.(برهان ). دفینه ای که پادشاهان نهند. (اوبهی ). رِکاز. دَفینَه . کَنز. مَفتَح . (منتهی الارب ) : در گنجهای کهن ...