کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرویده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گرویده
لغتنامه دهخدا
گرویده . [ گ ِ رَ دَ / دِ ] (ن مف ) مؤمن . معتقد.
-
جستوجو در متن
-
نگرویده
لغتنامه دهخدا
نگرویده . [ ن َ گ ِ رَ دَ/ دِ / ن َ رَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مقابل گرویده .
-
هلج
لغتنامه دهخدا
هلج . [ هََ ] (ع مص ) آگاهی دادن از آنچه گرویده نیست بدان . (منتهی الارب ). آنچه بدان یقین نیست از اخبار. || (اِ) آنچه در خواب بینی جز رؤیای صادق . || سبک ترین خواب . (از اقرب الموارد).
-
قبن
لغتنامه دهخدا
قبن . [ ق ُ ب َ ] (اِخ ) اقلیمی است در قفقاز که دارای سه ملیون جمعیت است . مردم آن از نژاد ترک و چرکس اند که در قرن ششم میلادی به مذهب مسیح گرویده اند. (ذیل المنجد).
-
مؤمنة
لغتنامه دهخدا
مؤمنة. [ م ُءْ م ِ ن َ ] (ع ص ) مؤمنه . مؤنث مؤمن . تأنیث مؤمن . (یادداشت مؤلف ). زن گرویده به خدای تعالی . ج ، مؤمنات . (ناظم الاطباء).
-
لولارد
لغتنامه دهخدا
لولارد. [ ل َ ] (اِخ ) بانی مذهبی در قرن چهاردهم میلادی در انگلستان . گویند در فلمنک بزاده و در آلمان آغاز نشر مذهب خویش کرده است و بیست هزار کس بدو گرویده اند. وی اکثر آئین ها را رد و انکار کرده است ، پس از محکومیت به اعدام از طرف محکمه انقلابی (انک...
-
کفار
لغتنامه دهخدا
کفار. [ ک َف فا ] (ع ص ) ناسپاس و ناگرونده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) : انک ان تذرهم یضلوا عبادک و لایلدوا الا فاجراً کفاراً. (قرآن 27/71)؛ اگر ایشان را زنده گذاری این بندگان ترا که گرویده اند بیراه کنند و جز بدی ناس...
-
نومسلمان
لغتنامه دهخدا
نومسلمان . [ ن َ / نُو م ُ س َ ] (ص مرکب ) تازه مسلمان . (ناظم الاطباء). آنکه تازه به دین اسلام گرویده است . (فرهنگ فارسی معین ).جدیدالاسلام : گفت این مرد نومسلمان مردی راستینه است . (تفسیر ابوالفتوح ) (فرهنگ فارسی معین ).صراحی نوآموز در سجده کردن یک...
-
ابن رفاعی
لغتنامه دهخدا
ابن رفاعی . [ اِ ن ُ رِ ] (اِخ ) ابوالعباس احمدبن علی بن احمد. وفات 578 هَ .ق . یکی از صالحین . او در بطایح میان واسط و بصره میزیست . گروهی عظیم از فقراءبدو گرویده اند که آنان را رفاعیه و نیز بطائحیه نامند. پیروان او را امور عجیبیه است از قبیل خوردن ...
-
آوری
لغتنامه دهخدا
آوری . [ وَ ] (ص نسبی ) موقن . مؤمن . معتقد. صاحب یقین . گرویده : کسی کو بمحشر بود آوری ندارد بکس کینه و داوری . ابوشکور. || یقین و درست . (صحاح الفرس ). || (ق ) بی خلاف . بالقطع :مردمان هموار دانند، آوری کز نهان من تو خود آگه تری (کذا). رودکی .یکی ...
-
مؤمنه
لغتنامه دهخدا
مؤمنه . [ م ُءْ م ِ ن َ / ن ِ ] (از ع ، ص ) مؤمنة. زن گرویده به خدای تعالی . (یادداشت مؤلف ). زنی که به خدای و رسول ایمان آورده باشد : در دعای مؤمنین و مؤمناتی زآنکه هست زیر بارت گردن هر مؤمن و هر مؤمنه . منوچهری .تا دامن قیامت از توالد و تناس...
-
حالتی
لغتنامه دهخدا
حالتی . [ ل َ ] (اِخ ) محمد. یکی از شعرای عثمانی . وی در مائه ٔ یازدهم هجری میزیسته و ازاهالی تیره بوده ، مدتی برای تحصیل علوم به سیر در بلدان پرداخته ، عاقبت در قونیه بطریقت مولوی گرویده تمام هم ّ خود را به حل ّ رموز و اسرار مثنوی وقف و مناقب مولوی ...
-
اسعد
لغتنامه دهخدا
اسعد. [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابوکرب بن کلی کرب . یکی از تبابعه ٔ یمن . در حق ّ وی روایات مبالغه آمیز و غیرقابل تصدیق موجود است ، گویند او بکمک پسران خویش حسان و یعفر و برادرزاده ٔ خود، شمر ذوالجناح بعراق ، ایران ، خراسان ، چین ، قسطنطنیه و روم لشکرکشی کرد...
-
موقن
لغتنامه دهخدا
موقن . [ ق ِ ] (ع ص ) (از «ی ق ن ») یقین دارنده و پندارنده . (ناظم الاطباء).یقین کننده . (غیاث ) (آنندراج ). بی گمان . (مهذب الاسماء) (یادداشت مؤلف ) (دهار). آوری . بی گمان در امری . باورکرده . گرویده . صاحب یقین . هستو. خستو : ناله ٔ گرگان خود را م...