اسعد. [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابوکرب بن کلی کرب . یکی از تبابعه ٔ یمن . در حق ّ وی روایات مبالغه آمیز و غیرقابل تصدیق موجود است ، گویند او بکمک پسران خویش حسان و یعفر و برادرزاده ٔ خود، شمر ذوالجناح بعراق ، ایران ، خراسان ، چین ، قسطنطنیه و روم لشکرکشی کرد و این ممالک را تحت تسخیر درآورد. در تفسیر این داستان گفته اند که شاید اسعد بعض سرزمین های واقع در اطراف یمن و یحتمل نجد را که نزدیک بحجاز و عراق میباشد تصرف کرده باشد. و در هر حال بنابروایتی او اوّل کس بود که کعبه ٔ مکرمه را بیک ستر پوشانید و بهنگام عودت بآئین یهود گرویده قوم خویش را بدان کیش دعوت کرد اما آنان ابا کردند و قرار شد حقانیت دین مزبور را بآتش امتحان بیازمایند. در نتیجه ٔ عمل کاهنان یهود و کتب یهودی از محک امتحان بخوبی درآمدند و بت های مشرکان طعمه ٔ آتش گشت و یمنیان از آن زمان باز بکیش و آئین یهود گرویدند و خود اسعد 700 سال پیش از بعثت بدین و آئین اسلام گرویده و بحقانیت حضرت خاتم الانبیاء صلوات اﷲ علیه وآله پی برده بود. (قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع بنزهةالقلوب ج 3 ص 6 و فهرست عقدالفرید «تبع الاصغر» و مجمل التواریخ و القصص ص 423 و تاریخ حمزه ص 84 شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.