کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گرانیسنج ناپایدارنما پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گرانی کردن
لغتنامه دهخدا
گرانی کردن . [ گ ِک َ دَ ] (مص مرکب ) سنگینی کردن . تثاقل . (زوزنی ). تثقیل . (تاج المصادر بیهقی ) : و علامت خلط بلغمی آن است که ملازه دراز شود... و سپید و سوزش و گرمی نکند، لکن گرانی کند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). || سرسنگینی . تکلف . مشقت . اذیت کردن ...
-
گرانی گوش
لغتنامه دهخدا
گرانی گوش . [ گ ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ثقل سامعه . وقر : چون سبکبار گشت هزل فروش درخور است آن زمان گرانی گوش .سنائی .رجوع به گران گوش شود.
-
جان گرانی
لغتنامه دهخدا
جان گرانی . [ گ ِ ] (حامص مرکب ) عمل جان گران . سخت جانی : جوانی و از عشق پرهیز کردن چه باشد ندانی بجز جان گرانی . فرخی .ترسم که این را از جان گرانی نی قدر آری نی قدر دانی .خاقانی (از آنندراج ).