کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گاوچشم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
گاوچشم
لغتنامه دهخدا
گاوچشم . [ چ َ / چ ِ ] (ص مرکب ) فراخ چشم . (برهان ) : سیم ساقی شده گرازمی گاوچشمی شده به گاودمی . نظامی .گاوچشمی چو شیر آشفته شب نیاسوده روز ناخفته . نظامی . || (اِ مرکب ) اقحوان . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). آذرگون . آذریون . (صحاح الفرس ). نام گلی است ...
-
جستوجو در متن
-
چشم گاو
لغتنامه دهخدا
چشم گاو. [ چ َ / چ ِ م ِ ] (اِ مرکب ) نام گل گاوچشم است که بعربی «عین البقر» خوانند. (برهان ). نام گلی است که آن را گاوچشم نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). نوعی گل . (ناظم الاطباء). چشم گاومیش . رجوع به چشم گاومیش شود.
-
خبزالغراب
لغتنامه دهخدا
خبزالغراب . [ خ ُ ب ُ زُل ْ غ ُ ](ع اِ مرکب ) اقحوان . (از اختیارات بدیعی ). بابونه . گاوچشم . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به «اقحوان » و «گاوچشم » و «بابونه » و تذکره ٔ ضریر انطاکی ص 140 شود.
-
میش بهار
لغتنامه دهخدا
میش بهار. [ ب َ ] (اِ مرکب ) گلی است زرد که آن را گاوچشم خوانند. (انجمن آرا) (آنندراج ). گل گاوچشم و اقحوان .(ناظم الاطباء). نام گلی است که آن را گل گاوچشم می گویند و در فصل بهار ظاهر شود. (برهان ). گاوچشم است . (از اختیارات بدیعی ). نزد بعضی اقحوان ...
-
قربانیون
لغتنامه دهخدا
قربانیون . [ ق َ ] (معرب ، اِ) نوعی از بابونه است ، و به فارسی گاوچشم میگویند، و به عربی عین البقر. ناسور را نافع است . (برهان ) (آنندراج ).
-
گاوچشمه
لغتنامه دهخدا
گاوچشمه . [ چ َ / چ ِ م َ /م ِ ] (اِ مرکب ) اسم دارویی است که به عربی عین البقرو عین العجل خوانند. (برهان ). رجوع به گاوچشم شود.
-
برندکام
لغتنامه دهخدا
برندکام . [ ب ِ رَ دَ ] (اِ) گیاهی است که آنرا بابونه گاو گویند. (از برهان ). بابونه گاو. (الفاظالادویه ). اقحوان و بابونه ٔ گاوچشم . (ناظم الاطباء).
-
اکحوان
لغتنامه دهخدا
اکحوان . [ اَ / اُ ح ُ ] (معرب ، اِ) بابونه ٔ گاوچشم . (ناظم الاطباء). همان اقحوان است . (آنندراج ). بر وزن و معنی اقحوان است که شکوفه ٔ ریحان و بابونه باشد و شیرازیان بابونه گاو گویند ناسور را نافع است . (برهان ). و رجوع به بابونه و اقحوان شود.
-
شب بوی
لغتنامه دهخدا
شب بوی . [ ش َ ] (اِ مرکب ) شب بو. نام گلی است و بیشتر کبودرنگ میباشد و سفید و الوان هم می شود و شبها بوی خوش کند و آن را گل گاوچشم نیزگویند و به عربی عین البقر خوانند و بعضی گل خیری را شب بوی گویند. (برهان ). و رجوع به شب انبوی و شب بو شود.
-
چشم گاومیش
لغتنامه دهخدا
چشم گاومیش . [ چ َ / چ ِ م ِ ] (اِ مرکب ) نام گل گاوچشم است . گویند هفت رنگ میباشد. (برهان ). گل گاومیش که دارای هفت رنگ است . (ناظم الاطباء) : غنچه با چشم گاومیش بنازمرغ با گوش پیلگوش براز.نظامی (از انجمن آرا).
-
اسفرم
لغتنامه دهخدا
اسفرم . [ اِ ف َ رَ ] (اِ) اسپرم است که جمیع گلها و ریاحین باشد عموماً و ریحانی است بغایت خوشبوی که آنرا آس نیز گویند خصوصاً. (برهان ). اسپرم . اسپرغم . اسفرغم .ریحان . برگهای معطر چون ریحان و امثال آن . هر گیاه و ثمر و گل خوشبوی . صاحب ذخیره ٔ خوارز...
-
احداق المرضی
لغتنامه دهخدا
احداق المرضی . [ اَ قُل ْ م َ ضا ] (ع اِ مرکب ) اقحوان است و آن را بهار و بابونه ٔ کوهی نیز نامند. در تحفه ٔ حکیم مؤمن آمده : بهار است و او نوعی از اقحوان و مذکور خواهد شد. داود ضریر انطاکی نیز آن را همان بهار داند. و صاحب اختیارات گوید: اُقحوان است...
-
افسنتین
لغتنامه دهخدا
افسنتین . [ اَ س َ ] (معرب ، اِ) اپسنتین . نوعی از بوی مادران کوهی است درد چشم را سود دارد و گل آن به اقحوان و تلخی آن بصبر نزدیک است . (از برهان ) (آنندراج ). زریره . دارای سه قسم و هر سه رادر طب مانند محرکات و ادویه ٔ ضد کرم استعمال میکنند. نباتیست...
-
اقحوان
لغتنامه دهخدا
اقحوان . [ اَ ح َ ] (ع اِ) بر وزن ارغوان معرب اکحوان است که شکوفه ٔ ریحان و بابونه باشد. احداق المرضی . خبزالغراب . شجرةالکافور. بابونه ٔ گاو. و بضم اول و ثالث هم بنظر آمده . (آنندراج ) (برهان ). از اسفرمهاست ، نوعی از گاوچشم است میان او زرد است و کن...