کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوسته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کوسته
لغتنامه دهخدا
کوسته . [ ک َ وَ ت َ / ت ِ ] (اِ) کرستو. حنظل . (ناظم الاطباء). حنظل . علقم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): النقف ؛ شکافتن کوسته و شکستن دماغ . (تاج المصادر بیهقی ) (یادداشت ایضاً).
-
جستوجو در متن
-
کوستو
لغتنامه دهخدا
کوستو. [ ک َ وَس ْ ] (اِ) کوسته . (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
کوست
لغتنامه دهخدا
کوست . [ ک َ وَ ] (اِ) رستنیی باشد که آن را به عربی حنظل خوانند و درخت آن را شری گویند. (برهان ). بر وزن و معنی کبست است که حنظل باشد. (آنندراج ). حنظل . (ناظم الاطباء). کوسته . کبست . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کبست و حنظل شود.
-
استرلا
لغتنامه دهخدا
استرلا.[ اِ رِل ْ لا ] (اِخ ) نهری در جمهوری کوسته ریکا از آمریکای وسطی . این نهر از جبال پیکوبلانکو و سروشیرپیو سرازیر و از اجتماع پنج نهر حاصل و بسوی مشرق روان و بدریای آنتیل میریزد.
-
بندیکستی
لغتنامه دهخدا
بندیکستی . [ ب َ ک ُ ] (معرب ، اِ) دزی در ذیل قوامیس عرب این کلمه را «پانته کوت » معنی کرده و این کلمه ٔ فرانسوی از «پنته کوسته » یونانی و بمعنی پنجاهمین روز است ودر نزد یهود، عیدی به یادبود روزی که خدای متعال الواح قانون را بر موسی نازل کرد. و همچنی...
-
نقف
لغتنامه دهخدا
نقف . [ ن َ ] (ع مص ) صاف نمودن شراب را یا آمیختن او رابا آب . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || شکستن تار سر یا سخت زدن بر آن ، یا نیزه یا عصا زدن بر تارک ، و نزدیک دماغ رسیدن شکستگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شکافتن کَوَسْته و...
-
حنظل
لغتنامه دهخدا
حنظل . [ ح َ ظَ ] (ع اِ) ثمر گیاهی است بقدر خربوزه ٔ خرد در نهایت تلخی که آنرا خربوزه ٔ ابوجهل گویند و آنچه بر درخت منحصر بیکی باشد از جمله ٔ سموم قتاله است ، بدان جهت که تمامی قوه ٔ سمیه درخت در آن مجتمع میشود. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم...