نقف . [ ن َ ] (ع مص ) صاف نمودن شراب را یا آمیختن او رابا آب . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || شکستن تار سر یا سخت زدن بر آن ، یا نیزه یا عصا زدن بر تارک ، و نزدیک دماغ رسیدن شکستگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شکافتن کَوَسْته و شکستن دماغ . (تاج المصادر بیهقی ). شکستن چیزی مجوف . (زوزنی ). || به اندرون رسیدن جراحت و ریش ستور. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || کفانیدن حنظل را. || سوراخ کردن بیضه را . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || سوراخ کردن جوجه بیضه را و بیرون آمدن از آن . || بحث و جستجو کردن از چیزی . (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.