کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کودکی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کودکی کردن
لغتنامه دهخدا
کودکی کردن . [دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چون کودکان رفتار کردن . عادت و رفتاری درخور کودکان داشتن . مناسب شأن طفولیت رفتار کردن . اخلاق و اعمالی درخور سنین کودکی داشتن و ازدستورها و اندرزهای بزرگان پیروی کردن : در دبیرستان خرسندی نوآموزی هنوزکودکی کن دم...
-
جستوجو در متن
-
صبی
لغتنامه دهخدا
صبی . [ ص َ با ] (ع مص ) کار کودکی کردن و با کودکان بازی نمودن . || میل کردن بسوی کودکی . (منتهی الارب ).
-
چلی کردن
لغتنامه دهخدا
چلی کردن . [ چ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دیوانگی یا کودکی کردن . خل خلی کردن . خلبازی درآوردن . کارهای ابلهانه و سفیهانه کردن . و رجوع به چلی شود.
-
صبی
لغتنامه دهخدا
صبی . [ ص ِ با ] (ع مص ) میل کردن بسوی نادانی جوانی و بازی و کودکی . (منتهی الارب ). میل بنادانی و جوانی . (تاج المصادر بیهقی ). طفلی و کودکی . (غیاث اللغات ). کودکی کردن . (مصادر زوزنی ) : باد صبا ز عهد صبی یاد میدهدجان داروئی که غم ببرد درده ای صُب...
-
صباء
لغتنامه دهخدا
صباء. [ ص َ ] (ع مص ) میل کردن به جوانی و کودکی و نادانی و بازی . (منتهی الارب ).
-
صبو
لغتنامه دهخدا
صبو. [ ص َ ب ْوْ ] (ع مص ) میل کردن بسوی نادانی جوانی . || میل کردن بسوی بازی و کودکی . || میل کردن خرمابن بسوی خرمابن نر دور (از خود). (منتهی الارب ). رجوع به ماده ٔ ذیل شود.
-
ختنه سوران گرفتن
لغتنامه دهخدا
ختنه سوران گرفتن . [ خ َ ن َ / ن ِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) جشنی است که برای ختنه کردن کودکی می گیرند. جشنی است که برای سنت کردن طفلی می گیرند.
-
صبا
لغتنامه دهخدا
صبا. [ ص َ] (ع مص ) کودکی . (منتهی الارب ) (دهار). کودکی کردن . (مصادر زوزنی ) : اما به حکم آنکه شاهزاده در حداثت سن و بدایت صبا بود آن غرر و درر چون صبا میشمرد. (سندبادنامه ص 51). || میل کردن به نادانی جوانی . (اقرب الموارد). رجوع به صِبی ̍ شود.
-
شاشو
لغتنامه دهخدا
شاشو. (ص نسبی ) آن که بسیار شاشد در خواب . شخصی را گویند که پیوسته بخود شاشد. (برهان ). درعرف عوام کودکی را که در خواب شاشد گویند.(انجمن آرای ناصری ). کسی خاصه کودکی که بسیار بشاشدو خود را تر کند و خودداری نتواند کردن . بُوَلَه .
-
صبوة
لغتنامه دهخدا
صبوة. [ ص َ وَ ] (ع اِمص ) نادانی جوانی . || کودکی . (منتهی الارب ) : و میل طبیعت در اوقات صبوت بملاعب و ملاهی زیادت اسباب تأخیر درک امانی است . (سندبادنامه ص 283). || بازی . || (مص ) میل کردن بسوی کودکی و مشتاق آن شدن . (منتهی الارب ). || میل کردن ...
-
غمز کردن
لغتنامه دهخدا
غمز کردن . [ غ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سخن چینی کردن . سعایت . وشایت . (تاج المصادر بیهقی ) : مرا غمز کردند کان پرسخن به مهر نبی و علی شد کهن . منسوب به فردوسی (از چهارمقاله ٔ عروضی ).غمز کردندش که اینجا کودکی است نامد او میدان که در وهم شکی است .مولوی...
-
مؤدبی
لغتنامه دهخدا
مؤدبی . [ م ُ ءَدْ دِ ](حامص ) صفت مؤدب . معلمی . استادی . مربی گری . فرهنگ آموزی . ادب آموزی . تعلیم . آموزش . (از یادداشت مؤلف ).- مؤدبی کردن ؛ معلمی کردن . مدرسی کردن . تعلیم . تدریس . تأدیب . فرهنگ آموزی : پدرش امیرمحمودرا مؤدبی کرده بود ب...
-
ملچ مولوچ
لغتنامه دهخدا
ملچ مولوچ .[ م َ ل َ / م ِ ل ِ ] (اِ صوت ) نام آواز که از دهان برآید چون کودکی یا پیری بی دندان که چیزی آبدار جود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مَلَچ شود.- ملچ مولوچ کردن ؛ آواز کردن دهان هنگامی که چیزی خورند. و رجوع به ترکیب ملچ ملچ کردن ...
-
پلکیدن
لغتنامه دهخدا
پلکیدن . [ پ َ / پ ِ ل َ / ل ِ دَ ] (مص ) افتان و خیزان یا با ضعف و سستی رفتن . چنانکه بیمار یا کودکی . آهسته و آرام رفتن (در تداول عوام )، چون بچه ٔ نوراه که رفتن نداند حرکت کردن : میان خاک و خلها پلکیدن . || زندگی کردن نه بدانسان که باید و نه چنانک...