کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلدانیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کلدانیان
لغتنامه دهخدا
کلدانیان . [ ک َ ] (اِخ ) ج ِ کلدانی منسوب به کلده . قومی که از سرزمین کلده برخاسته و یا در آن سکونت گزیده اند. این قوم از شمال خاوری عربستان سربرآورده و به بابل حمله کردند و باتقویت عیلامیان می خواستند تاج و تخت بابل را بدست آوردند ولی آشوریان مانع ...
-
جستوجو در متن
-
ارفکشاد
لغتنامه دهخدا
ارفکشاد. [ ] (اِخ ) قلعه ٔ کلدانیان . (قاموس کتاب مقدس ). رجوع به ارفحشد شود.
-
هارون
لغتنامه دهخدا
هارون . (اِخ ) ابن حمادبن اسحاق . قاضی حران و اعمال آن . وی کتابی سریانی یافت که در آن امر مذاهب و صلوات حرنانیان و کلدانیان یعنی صابئه در آن بود. پس به مردی که سریانی نیک میدانست داد تا ترجمه کرد و آن مفصل ترین کتب است در این موضوع . (ابن الندیم ).
-
یرح
لغتنامه دهخدا
یرح . [ ی َ رَ ] (معرب ، اِ) ضبط صحیح «یوح » به معنی خورشید، «یرح » است به لغت اهل تدمر که زبان آنها به زبان عربی بسیار شبیه بود. (از نشوء اللغه ص 28). || این کلمه در زبان آشوری به معنی ماه (قمر) است . (از نشوء اللغه ص 28). || یرحا. در زبان ارمی (زبا...
-
بنی سام
لغتنامه دهخدا
بنی سام . [ ب َ ] (اِخ ) سام پسر بزرگ نوح پیغمبر بود و اقوامی را که از او پدید آمدند بنی سام گویند. آرامیان و مردم سوریه و کلدانیان و آشوریان و قوم یهود و اعراب جملگی از اعقاب سامند. (تمدن قدیم ). سامیان ؛ اقوامی که طبق سنت از اولاد سام پسر بزرگ نوح ...
-
ارفحشد
لغتنامه دهخدا
ارفحشد. [ اَ ف َ ش َ ] (اِخ ) ارفخشد . ارفخشذبن سام بن نوح بن لامک بن متوشلخ بن اخنوخ بن ادریس بن ماردبن مهلائیل بن قینان بن انوش بن شیث بن آدم : سام را هفت پسر بودند، نام ایشان ارفخشدو... ارفحشدبن سام [ را ] پسر سالح بود و نسب رسول اکرم را (بسی و شش...
-
ارمی
لغتنامه دهخدا
ارمی . [ اَ رَ ] (ص نسبی ، اِ) لغت و لسان قدیم سوریه و کلدانیان بود که در دانیال 2:4 مذکور است . کلدانیان را عادت بود که بزبان ارمی تکلم کنند تا با زبان دیوانیان مطابق باشد، ولکن زبان مخصوص و زبان اصلی ایشان نبود و دانیال نیز کتاب خود را تا آخر باب ه...
-
اور
لغتنامه دهخدا
اور. (اِخ ) عور. یا در تورات اور کلدانیان شهر و ناحیه ٔ قدیم سومر جنوب بابل . شهر اوردر جنوب عراق نزدیک راه آهن فعلی بین بصره و بغداد واز مراکز مهم فرهنگ سومری و بگفته ٔ تورات محل تولد ابراهیم پیغمبر بوده است . نام این شهر بزرگ که تأسیسش از ازمنه ٔ ...
-
حبقوق نبی
لغتنامه دهخدا
حبقوق نبی . [ ح َ ق ِ ن َ / ح َ ب َق ْ قو ق ِ ن َ ] (اِخ ) نام یکی از انبیاء بنی اسرائیل است و او ظاهراً به زمانی که بنی اسرائیل در اسارت کلدانیان بودند (یعنی 600 سال پیش از میلاد) میزیست . صاحب قاموس کتاب مقدس گوید: حبقوق (کسی که به آغوش کشید) یکی ا...
-
اشور
لغتنامه دهخدا
اشور. [ اَش ْ شو ] (اِخ ) از کشورهای باستان بود که سراسر بلاد دجله ٔ میانه را فرامیگرفت و بنام یکی از الهه های آن کشور ونخستین پایتخت آن خوانده میشد. مردم آن همچون بابلیان (کلدانیان ) از نژاد سامی بودند و بزبان آنان سخن می گفتند. با ملتهای همجوار خود...
-
عبرانیان
لغتنامه دهخدا
عبرانیان . [ ع ِ ] (اِخ ) این کلمه از عابر مشتق است که بمعنی گذر کردن از نهر یا مکانی دیگر میباشد، و یا اینکه از عابر مشتق است که جد ابراهیم خلیل بود. چون ابراهیم از گذرگاه فرات گذشته به اراضی فلسطین درآمد کنعانیان وی را به عبرانی ملقب نمودند، و از پ...
-
زئوس بلوس
لغتنامه دهخدا
زئوس بلوس . [ زِ ئو ب ِ ل ُ ] (اِخ ) بارگاهی است که در یک قسمت از شهر بابل وجود داشت .در تاریخ هرودت ص 852 آمده : درهای این بارگاه از برونز بود و در زمان حیات من هنوز وجود داشت . این بارگاه بشکل چهارضلعی است که هر ضلع آن دو ستاد طول دارد. در معبد برج...
-
ایوب
لغتنامه دهخدا
ایوب . [ اَی ْ یو ] (اِخ ) در لغت به معنی برگشت بسوی خداست و ایوب کسی است که در سرزمین عوص زیست کرد. (کتاب ایوب 101). اولین دفعه این اسم توسطحزقیا نام برده شده است و او در حالت تیریازخ در یکی از نقاط اطراف شرق فلسطین نزدیک صحرای لم یزرع موقعی که کلدا...
-
صدقیا
لغتنامه دهخدا
صدقیا. [ ] (اِخ ) آخرین (تن ) از سلسله ٔ سلاطین یهود. او پسر یوشیا و عم یهویاگین و نام حقیقی وی متانیا بود و نبوخد نصر (نبوکد نزر) نام او را به صدقیا مبدل کرد و او را به تخت نشانید. وی در 21 سالگی جلوس کرد و مدت یازده سال از 598 تا 588 پیش از مسیح پا...