کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کدی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کدی
لغتنامه دهخدا
کدی . [ ک َ ] (از ع ، اِمص ) مأخوذ از تکدی عربی . گدایی . درخواست . سؤال : موت را از غیب می کرد اوکدی ان فی موتی حیاتی می زدی .مولوی .
-
کدی
لغتنامه دهخدا
کدی . [ ک َ دا ] (اِخ ) پشته ای است به طائف قال و غلط المتأخرون فی هذا التفصیل و اختلفوا فیه علی اکثر من ثلثین قولا. (منتهی الارب ).
-
کدی
لغتنامه دهخدا
کدی . [ ک َ دا ] (ع اِ) شیر با خرما که بدان دختررا فربه نمایند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
کدی
لغتنامه دهخدا
کدی . [ ک َ دا ] (ع اِ) نوعی از بیماری سگ بچه و هو داء یأخذ الجراء خاصة یصیبها منه قی ٔ و سعال حتی یکوی بین عینیه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
کدی
لغتنامه دهخدا
کدی . [ ک َ دا ] (ع مص ) گلوگرفته شدن به استخوان . (منتهی الارب ). درماندن در گلو طعام وجز آن . (از اقرب الموارد). || تباه گردیدن معده ٔ شتر بچه از ناگوارد: کدی الفصیل . (منتهی الارب ). نوشیدن بچه شتر شیر را و فاسد شدن درونش . (از اقرب الموارد). || ک...
-
کدی
لغتنامه دهخدا
کدی . [ ک َ دی ی ] (ع ص ) کَد. مشک بی بوی : مسک کدی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
کدی
لغتنامه دهخدا
کدی . [ ک َدْی ْ ] (ع مص ) کم خیر گردیدن یا کم ساختن دهش را. || بند کردن و مشغول داشتن کسی یا چیزی را. || خراشیدن روی کسی را. || تباه گشتن کشته . (زرع ). (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || کنده شدن ناخن انگشتان از کندن زمین . (منتهی الارب ).
-
کدی
لغتنامه دهخدا
کدی . [ ک ُ دا ] (ع اِ) ج ِ کُدیَه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به کدیة شود.
-
کدی
لغتنامه دهخدا
کدی . [ ک ُدْ دَی ی ] (اِخ ) کوهی است به اسفل مکه . خرج النبی صلی اﷲ علیه و سلم منه . || کوهی است نزدیک عرفه . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
تکدیة
لغتنامه دهخدا
تکدیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) طلب و استدعا کردن . کدی الرجل تکدیة ساءَل فهو مُکَدّ. (از اقرب الموارد). رجوع به تکدی شود.
-
ساسیا
لغتنامه دهخدا
ساسیا. (اِ) دیوی از تابعان اهرمن چنانکه ساستا. (شعوری ) (استینگاس ) (آنندراج از فرهنگ فرنگ ) (ناظم الاطباء) : در بدی و کدی توئی منحوس ساستاسا و ساسیا آسا. فرالاوی .این بیت در لغت فرس و منابع معتبر نیامده و مأخذ شعوری که خود مأخذ دیگران قرار گرفته م...
-
کدیة
لغتنامه دهخدا
کدیة. [ ک ُدْ ی َ ] (ع اِ) سختی روزگار. || زمین درشت تابان سخت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، کُدی ً. یقال : ضب کدیة و ضباب کدیة؛ سُمی به لِوَلعه بحفر الکدیة. (منتهی الارب ). ضب الکدیة و ضباب الکدی ؛ بسبب ولع او [ سوسمار ] به کندن اراضی درشت...
-
خراشیدن
لغتنامه دهخدا
خراشیدن . [ خ َ دَ ] (مص ) خاریدن . (ناظم الاطباء). شخودن . (یادداشت بخط مؤلف ). || ریش کردن . مجروح ساختن . (ناظم الاطباء). نوک ناخنها کشیدن با کمی شدت بر تن تا پوست آن رود. (یادداشت بخط مؤلف ). خدش . (زوزنی ). کَدش . خَلب . (منتهی الارب ) : نبردش...
-
کی
لغتنامه دهخدا
کی . [ ک َ / ک ِ ] (ق ) کدام و چه وقت . (برهان ). کدام وقت . (فرهنگ رشیدی ). کلمه ای است که برای استفهام زمان می آید. (غیاث ). استفهام فی الزمان یعنی برای طلب تعیین زمان . (آنندراج ). کلمه ٔ غیرموصول به معنی چه وقت و چه زمان و چه جا و کجا که مانند مع...