کدی . [ ک َ دا ] (ع مص ) گلوگرفته شدن به استخوان . (منتهی الارب ). درماندن در گلو طعام وجز آن . (از اقرب الموارد). || تباه گردیدن معده ٔ شتر بچه از ناگوارد: کدی الفصیل . (منتهی الارب ). نوشیدن بچه شتر شیر را و فاسد شدن درونش . (از اقرب الموارد). || کدی زده گردیدن بچه سگ . (منتهی الارب ). به بیماری کدی مبتلا شدن بچه سگ و قی کردن و سرفه نمودن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.