کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیچیدگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیچیدگی
لغتنامه دهخدا
پیچیدگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) حالت و چگونگی پیچیده . التواء. عطف . گشتگی . گردش . تاب . خمیدگی . قبیل ؛ بسوی نرانگشت بودن پیچیدگی سر کفش . (منتهی الارب ). لواءالحیة؛ پیچیدگی مار. لفف ؛ پیچیدگی رگ در بازوی کارکننده چنانکه از کار معطل سازد. معص ؛ پیچید...
-
جستوجو در متن
-
عفص
لغتنامه دهخدا
عفص . [ ع َف َ ] (ع اِمص ) پیچیدگی بینی و گرفتگی آن . (منتهی الارب ). التواء و پیچیدگی در بینی . (از اقرب الموارد).
-
کفتگی
لغتنامه دهخدا
کفتگی . [ ک ُ ت َ / ت ِ ] (حامص ) کوفتگی . || صدمه . || پیچیدگی . (ناظم الاطباء).
-
کج تابی
لغتنامه دهخدا
کج تابی . [ ک َ ] (حامص مرکب ) بدرفتاری . پیچیدگی . سوء سلوک . (یادداشت مؤلف ).- کج تابی کردن با کسی ؛ بدرفتاری کردن با وی . سوء سلوک داشتن با او.
-
تحریر دادن
لغتنامه دهخدا
تحریر دادن . [ ت َ دَ ] (مص مرکب ) پیچیدگی در آواز دادن . (ناظم الاطباء). غلط دادن آواز. تحریر صوت . رجوع به تحریر شود.
-
نامفهومی
لغتنامه دهخدا
نامفهومی . [ م َ ] (حامص مرکب ) ابهام . پیچیدگی . بغرنجی . قابل فهم و درک نبودن . صفت نامفهوم . رجوع به نامفهوم شود.
-
لخلخانیه
لغتنامه دهخدا
لخلخانیه . [ ل َ ل َ نی ی َ ] (ع اِمص ) منسوباً، گنگلاجکی و پیچیدگی و درهم آمیختگی در گفتار. (منتهی الارب ).
-
متحبجر
لغتنامه دهخدا
متحبجر. [ م ُ ت َ ح َ ج ِ ] (ع ص ) گرفتار به پیچیدگی روده ها. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تحبجر شود.
-
اصعفرار
لغتنامه دهخدا
اصعفرار. [ اِ ع ِ ] (ع مص ) پیچیدگی گردن . || بشتاب گریختن و پراکنده شدن خران . (از اقرب الموارد). و رجوع به اصعنفار شود.
-
انطوا
لغتنامه دهخدا
انطوا. [ اِ طِ ] (ع اِمص ) برهم پیچیدگی . (ناظم الاطباء). و رجوع به انطواء شود.
-
پاچنگلی
لغتنامه دهخدا
پاچنگلی . [ چ َ گ ُ ] (ص مرکب ) پاچنگولی . آنکه در پای او پیچیدگی و عیبی است مادرزاد. پاچنبری .
-
پیچمان
لغتنامه دهخدا
پیچمان . [ چ ِ ] (اِمص ) پیچیدگی . (آنندراج ) : تبارک اﷲ ازین گردش آفرین قلمت که برده آب رخ پیچمان طره ٔ حور. طالب آملی .- خوش پیچمان ؛ با پیچیدگی زیبا : تو گر خوش پیچمانی غارت دلها توانی کردچه مطلب همچو گل دستار اوغانی بسرپیچی .زکی ندیم .
-
شکم پیچ
لغتنامه دهخدا
شکم پیچ . [ ش ِ ک َ ] (اِ مرکب ) بهم پیچیدگی روده ها و پیچش روده . || ذوسنطاریا. (ناظم الاطباء). رجوع به ذوسنطاریا و پیچاک شکم شود.
-
جعدی
لغتنامه دهخدا
جعدی . [ ج َ ] (حامص ) تجعد. مجعد بودن . پیچیدگی و چین و شکنج در موی . گره در گره بودن موی . مرغولی : اندر باطل کردن جعدی موی . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).