پیچمان . [ چ ِ ] (اِمص ) پیچیدگی . (آنندراج ) :
تبارک اﷲ ازین گردش آفرین قلمت
که برده آب رخ پیچمان طره ٔ حور.
- خوش پیچمان ؛ با پیچیدگی زیبا :
تو گر خوش پیچمانی غارت دلها توانی کرد
چه مطلب همچو گل دستار اوغانی بسرپیچی .
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیچمان . [ چ ِ ] (اِمص ) پیچیدگی . (آنندراج ) :
تبارک اﷲ ازین گردش آفرین قلمت
که برده آب رخ پیچمان طره ٔ حور.