کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پنهان شد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پنهان بودن
لغتنامه دهخدا
پنهان بودن . [ پ َ / پ ِ دَ] (مص مرکب ) پوشیده . مستور، مخفی بودن : خروشیدن سیل چندان بودکه دریای جوشنده پنهان بود. فردوسی .مار تا پنهان باشد نتوان کشت او رانتوان کشت عدو تا آشکارا نشود. منوچهری .سخن تا نگویند پنهان بودچو گفتند هر جا فراوان بود. شمسی...
-
پنهان پسله
لغتنامه دهخدا
پنهان پسله . [ پ َ / پ ِ پ َ س َ ل َ / ل ِ ] (ق مرکب ، از اتباع ) پنهان و پسله . پسله و پنهان . در خفا.
-
پنهان داشتن
لغتنامه دهخدا
پنهان داشتن . [پ َ / پ ِ ت َ ] (مص مرکب ) پوشیده داشتن . مستور داشتن .اخفاء. تزکین . اکتتام . (منتهی الارب ). الطاط. (منتهی الارب ). تخبئة. تخبیة. (تاج المصادر بیهقی ). کتم . کتمان . مکاتمة. استخفاء. اسرار. اهماج : این حدیث را پنهان دار و با کسی مگوی...
-
پنهان شدن
لغتنامه دهخدا
پنهان شدن . [ پ َ/ پ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) اختفاء. اکتتام . جبوء. جباء. اختباء. انِّماس . (منتهی الارب ). مخفی شدن . پوشیده شدن . استخفاء. اجتنان . تذعلب . اکتنان . ضب ء. ضبوء. (منتهی الارب ) (صراح ). استسرار. (زوزنی ) (منتهی الارب ). اذلیلاء. (منتهی...
-
پنهان گردیدن
لغتنامه دهخدا
پنهان گردیدن . [ پ َ / پ ِ گ َ دَ ] (مص مرکب ) مستور، مخفی ، پوشیده شدن : چون ضعیفی افتد میان دو قوی ... معایب و مثالب ظاهرگردد و محاسن و مناقب پنهان گردد. (تاریخ بیهقی ).هرجای که آفتاب رخشان گرددپیدا باشد که سایه پنهان گردد. عطار.و رجوع به پنهان شدن...
-
پنهان گشتن
لغتنامه دهخدا
پنهان گشتن . [ پ َ / پ ِ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) نهان شدن . مستور، مخفی ، پوشیده گردیدن . تغریب . (منتهی الارب ) : گر از چشم سرت گشته ست پنهان بچشم عقل در هست او مُشهَّر. ناصرخسرو.رویش اندر میان ریش تو گفتی پنهان گشته است زیر جغبت کفتار. نجمی .و رجوع به...
-
پنهان ماندن
لغتنامه دهخدا
پنهان ماندن . [ پ َ / پ ِ دَ ] (مص مرکب ) مستور، پوشیده ، مخفی ماندن : چنان کنید که مرگ من امشب و فردا پنهان ماند. (تاریخ بیهقی ص 356).- امثال : حرف پنهان نمیماند . هیچ چیز پنهان نمیماند . تو مپندار که خون ریزی و پنهان ماند .سعدی .
-
پنهان حال
لغتنامه دهخدا
پنهان حال . [ پ َ / پ ِ ] طمیل . (منتهی الارب ).
-
پنهان خانه
لغتنامه دهخدا
پنهان خانه . [پ َ / پ ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) نهان خانه : ازصیانت وز خیانت عاملان ملک راجوف ِ کلک توست پنهان خانه ٔ امید و بیم .سوزنی .
-
پنهان کرده
لغتنامه دهخدا
پنهان کرده . [ پ َ / پ ِ ک َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مکتوم . مستور. مکنون . مخبوء. خَب ْء. خَبی ٔ. خَبیئة. (منتهی الارب ). کمون . (دهار).
-
پیدا و پنهان
لغتنامه دهخدا
پیدا و پنهان . [ پ َ / پ ِ وُ پ َ / پ ِ ] (ص مرکب ) نهان و آشکار.- پیدا و پنهان شدن ؛مخفی و آشکار گشتن : بپیدا و پنهان شدن گرد شهرز هرچ آرزو داشت برداشت بهر.نظامی .
-
رو پنهان کردن
لغتنامه دهخدا
رو پنهان کردن . [ پ َ /پ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خود را نشان ندادن . مخفی کردن چهره را و حجاب گرفتن . خود را از دیده نهان کردن .
-
جستوجو در متن
-
خمر
لغتنامه دهخدا
خمر. [ خ َ م َ ] (ع مص ) پنهان شدن . منه : خمر عنی خمراً؛ پنهان شد از من . || پنهان ماندن خبر. (منتهی الارب ) (ازلسان العرب ) (از تاج العروس ). منه : خمر الخبر عنی .
-
دب
لغتنامه دهخدا
دب . [ دَ ] (اِ) نقش کردن جامه : هست صوفی آنکه شد صفوت طلب نه لباس صوف و خیاطی و دب . مولوی .|| پنهان کردن . (غیاث ).پنهان کردن چیزی . (آنندراج ).