کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پستک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پستک
لغتنامه دهخدا
پستک . [ پ َ ت َ ] (ص مصغر) کوتاه قد. کوتاه بالا. قصیر. قُصقُص . قُصقُصه . قَلاش ؛ پستک ترنجیده . قَلمّزَه ؛ زن پستک ناکس . کعل ؛ مرد پستک ناکس . وَحرَه ؛ زن سرخ رنگ پستک . قَعْل ؛ پستک زفت نافرجام . کیص و کیّص ؛ پستک نازک اندام پرگوشت . اکوئلال ؛ پس...
-
جستوجو در متن
-
قلاش
لغتنامه دهخدا
قلاش . [ ق َ ] (ع ص ) پستک ترنجیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). الصغیر المنقبض . (اقرب الموارد از ابن عباد).
-
مکعظ
لغتنامه دهخدا
مکعظ. [ م ُ ک َع ْ ع َ ] (ع ص ) پستک سطبراندام . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد کوتاه بالا. (از اقرب الموارد).
-
وحرة
لغتنامه دهخدا
وحرة. [ وَ ح ِ رَ ] (ع ص ) امراءة وحرة؛ زن سیاه فام حقیرزشت یا سرخ رنگ پستک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
قلمزة
لغتنامه دهخدا
قلمزة. [ ق َ ل َم ْ م َ زَ ] (ع ص ) زن پستک ناکس . (منتهی الارب ) (آنندراج ): عجوز قلمزة؛ لئیمة قصیرة. (از اقرب الموارد).
-
کوألل
لغتنامه دهخدا
کوألل . [ ک َ وَءْ ل َ ] (ع ص ) پست قامت یا کوتاه بالای درشت اندام یا پستک مع فحج که رفتاری است یعنی پیش پایها نزدیک نهادن و پاشنه ها دور. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) .
-
نکوع
لغتنامه دهخدا
نکوع . [ ن َ ] (ع ص ) زن پستک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زن کوتاه . (مهذب الاسماء). زن کوتاه قامت . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). ج ، نُکُع.
-
قملة
لغتنامه دهخدا
قملة. [ ق َ م ِ ل َ ] (ع ص ) زن سخت پستک . (منتهی الارب ).زن سخت کوتاه بالا. (اقرب الموارد). و عبارت راغب این است : خرد زشت که سپش را ماند. (از اقرب الموارد).
-
متکأکی
لغتنامه دهخدا
متکأکی ٔ. [ م ُ ت َ ک َءْ ک ِءْ ] (ع ص ) (از «ک ء ک ءْ») مرد پستک . (منتهی الارب ). کوتاه و قصیر. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
اکویلال
لغتنامه دهخدا
اکویلال . [ اِک ْ ] (ع مص ) اکوعلال . پستک شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کوتاه قد شدن . پست قد شدن . (یادداشت مؤلف ). کوتاه گشتن . (ناظم الاطباء). کوائل گردیدن . (منتهی الارب ).
-
کیص
لغتنامه دهخدا
کیص . (ع ص ) دشوارخوی نیک بخیل . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بدخوی و نیک بخیل . (ناظم الاطباء). تنگ خلق ، و گویند بسیار بخیل . (از اقرب الموارد). || پستک نازک اندام پرگوشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کوتاه بالای نازک اندام پرگوشت . (ناظم الاطباء) (از...
-
قعل
لغتنامه دهخدا
قعل . [ ق َ ] (ع اِ) چوبی که زیر شاخهای سبز رَز نهند. (منتهی الارب ). وآن را مشحط نامند. (اقرب الموارد). || (ص ) پستک زفت نافرجام . (منتهی الارب ). الرجل القصیر، و فی اللسان : الرجل القصیر المشئوم . (اقرب الموارد).
-
کعل
لغتنامه دهخدا
کعل . [ ک َ ] (ع اِ) گوه . (منتهی الارب ) (از تاج العرس ). || سرگین هر حیوان بعد از تغوط و انداختن غائط. (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). || آنچه از چرک و ریم که به خایه ٔ تکه چسبیده باشد. (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ). || (ص...
-
قصاقص
لغتنامه دهخدا
قصاقص . [ ق ُ ق ِ ] (ع اِ) اعلی . (اقرب الموارد): قصاقصا الورکین ؛ اعلاهما. (اقرب الموارد) (از لسان ). || (ص ) درشت اندام . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ): جمل قصاقص ؛ شتر بزرگ زورآور. (منتهی الارب ). || پستک و کوتاه بالا و قصیر. || اسدقصاقص ؛ شیر که ...