کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وَرَائِکُمْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
متماحل
لغتنامه دهخدا
متماحل . [ م ُ ت َ ح ِ] (ع ص ) دراز مضطرب خلقت از شتر و مردم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و در الاساس : رجل متماحل ؛ فاحش الطول . (از اقرب الموارد). || خانه ٔ دور از خانه ها. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد...
-
رداح
لغتنامه دهخدا
رداح . [ رَ ](ع ص ، اِ) زن گران سرین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(آنندراج ). زن بزرگ سرین . (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد). || گوسپند بزرگ سرین . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). گوسپند بزرگ دنبه . (از اقرب الموارد). || لشکر گران . (آنن...