کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وهشت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وهشت
لغتنامه دهخدا
وهشت . [ وَ ش َ / وَه ْ ] (اِ) نام روز چهارم از خمسه ٔ مسترقه ٔ قدیم . (برهان ). و آن پنج روز دزدیده باشد. (انجمن آرا).
-
وهشت
لغتنامه دهخدا
وهشت . [ وَ هَِ ] (اِ) بهشت . || وهشت وشت . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به وهشت وشت و رجوع به مدخل قبل شود.
-
واژههای مشابه
-
وهشت وشت
لغتنامه دهخدا
وهشت وشت . [ وَ هَِ وِ ] (اِ مرکب ) نام روز پنجم از خمسه ٔ مسترقه . (از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به وهشت شود.
-
واژههای همآوا
-
وحشت
لغتنامه دهخدا
وحشت . [ وَ ش َ ] (ع اِمص ) تنهایی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (بهار عجم ) (آنندراج ) : با تو برآمیختنم آرزوست وزهمه کس وحشت و بیگانگی . سعدی .دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم . حافظ. || ترس . (منتهی الارب ) (آنندراج ...
-
وحشة
لغتنامه دهخدا
وحشة. [ وَ ش َ ] (ع اِمص ) انقطاع از مردم . خلوت . تنهایی . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || برودت و کدورت . (ناظم الاطباء): کانت بین ابی الصقر اسماعیل بن بلبل و بین ابی العباس ... وحشة شدیدة لاسباب ... (معجم الادباء یاقوت ج 2 ص 39). خلیفه را با امی...
-
جستوجو در متن
-
نوح
لغتنامه دهخدا
نوح . (اِخ ) سوره ٔ هفتادویکمین است از قرآن پیش از سوره ٔ جن و پس از معارج و آن بیست وهشت آیت و مکی است و آغاز آن این است : انا ارسلنا نوحاً.
-
بیست و نه
لغتنامه دهخدا
بیست و نه . [ ت ُ ن ُه ْ ] (عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) بیست به اضافه ٔ نه . شماره ٔ بعد از بیست وهشت و قبل از سی . تسعة و عشرون .
-
بیست و هفت
لغتنامه دهخدا
بیست و هفت . [ ت ُ هََ ] (عددمرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) بیست به اضافه ٔ هفت . شماره ٔبعد از بیست وشش و قبل از بیست وهشت . سبعة و عشرون .
-
جرغول
لغتنامه دهخدا
جرغول . [ ] (اِخ ) قریه ای در پانصد و چهل وهشت هزارگزی طهران میان ذوالقدر و جیلونی واقع و آنجا ایستگاه ترن است . (یادداشت مؤلف ).
-
جوجن
لغتنامه دهخدا
جوجن . [ جو ج ِ ] (هزوارش ،اِ) بلغت زند و پازند بمعنی درم باشد که چهل وهشت حبه [ چک : 84 حبه ] است . (برهان ). رجوع به جوجر شود.
-
روزگار گذشتن
لغتنامه دهخدا
روزگار گذشتن . [ گ ُ ذَ ت َ ] (مص مرکب ) زمان گذشتن . وقت گذشتن : اندر آمدن و شدن ما بیست وهشت ماه روزگار گذشته بود. (مجمل التواریخ و القصص ).
-
پوچکان
لغتنامه دهخدا
پوچکان . [ ] (اِخ ) شهری از خراسان که تا نیشابور سی وهشت فرسنگ مسافت دارد و تا هری سی فرسنگ . (نزهةالقلوب ج 3 چ لیدن صص 177 - 178).