کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وضع هوا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
وضع کردن
لغتنامه دهخدا
وضع کردن . [ وَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ایجاد کردن . اختراع نمودن . قرار دادن . نهادن .- وضع کردن بیضه ؛ تخم نهادن .|| کاستن . کم کردن . منها کردن .
-
ساده وضع
لغتنامه دهخدا
ساده وضع. [ دَ / دِ وَ ] (ص مرکب ) ساده طور. کنایه از آدمی بی تکلف . (آنندراج ).
-
سر و وضع
لغتنامه دهخدا
سر و وضع. [ س َ رُ وَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) در تداول ، لباس . هیأت ظاهری : سر و وضعم خوب نیست .
-
حرکت در وضع
لغتنامه دهخدا
حرکت در وضع. [ ح َ رَ ک َ دَ وَ ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) یکی از چهار نوع حرکت در عرض . مقابل حرکت در کم و کیف و اَین . رجوع به وضع و حرکت وضعی شود.
-
خوش سر و وضع
لغتنامه دهخدا
خوش سر و وضع. [ خوَش ْ / خُش ْ س َ رُ وَ ] (ص مرکب ) خوش ریخت . خوش لباس . آنکه لباس خوب پوشد. مرتب . شیک .
-
جستوجو در متن
-
ژیکلر
لغتنامه دهخدا
ژیکلر. [ ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) کلمه ای است فرانسوی از اصطلاحات هواپیمائی . بجای آن در فرهنگستان ایران لغت «سوخت پاش » وضع شده و آن آلتی است که بنزین را در موتورهواپیما پراکنده کند تا بتواند با هوا مخلوط شود.
-
تیر هوائی
لغتنامه دهخدا
تیر هوائی . [ رِ هََ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تیری که به هوا اندازند؛ یعنی بسوی آسمان اندازند. (غیاث اللغات ). تیری که بر هوا اندازند و نشانه ٔ معین ندارد. (آنندراج ) : مده چو تیر هوائی بباد عمر عزیزکشیده دار کمان تا نشان شود پیدا. صائب (از آنندراج ...
-
صخره صماء
لغتنامه دهخدا
صخره صماء. [ ص َ رَ / رِ ی ِ ص َم ْ ما ] (ع اِ مرکب ) صخرة صَمّاء؛ سنگ سخت رست . (منتهی الارب ). || (اِخ ) سنگی است در بیت المقدس که در هوا معلق مانده . چون یک بار زنی حامله را از خوف در زیر آن وضع حمل شده بود لهذا دیواری بزیر آن سنگ کشیده اند و گوین...
-
باکتری
لغتنامه دهخدا
باکتری . [ ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) این واژه ٔ فرانسوی عیناً از زبان فرانسه اخذ و پذیرفته شده است . (ازلغات مصوبه ٔ فرهنگستان ). باکتریها ساده ترین موجودات زنده و تمام آنها تک یاخته ای اند، اختلاف جنس در آنها دیده نمیشود و تکثیر آنها بوسیله ٔ دو نیمه شدن...
-
موشک
لغتنامه دهخدا
موشک . [ ش َ ] (اِ مصغر) مصغر موش یعنی موش کوچک . (ناظم الاطباء). نوعی از موش است . (آنندراج ). موش خرد. و این کلمه با موسکولوس لاتینی لفظاً و معناً از یک ریشه است ، چه موسکولوس هم به معنی موش کوچک است . (یادداشت مؤلف ) : نور گیتی فروز چشمه ٔ هورزشت...
-
مناخ
لغتنامه دهخدا
مناخ . [ م ُ / م َ ] (ع اِ) (از «ن و خ ») خواب جای شتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جای خوابانیدن شتر. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). آنجا که شتران را بخوابانند. محل فرودآوردن و خوابانیدن شتر. مَبرَک . شترخان . (یادداشت به خط مرحوم...
-
اثیر
لغتنامه دهخدا
اثیر. [ اَ ] (معرب ، اِ) (از یونانی اِثِر و لاتینی ای ثر )کره ٔ نار که بالای کره ٔ هواست . فلک الدنیا. فلک الافلاک .(شعوری از محمودی ). سایلی رقیق و تُنُک ، بی وزن ، که طبق عقیده ٔ قدما فضای فوق هوای کره ٔ زمین را فرا گرفته است . اتر : یکی آتشی داند ...
-
چهار فصل
لغتنامه دهخدا
چهار فصل . [ چ َ / چ ِف َ ] (اِ مرکب ) (مرکب از چهار + فصل ) چهارموسم . چهارگاه . یک قسمت از چهار قسمت سال شمسی و تقسیمات چهارگانه که از نوروز یعنی اعتدال ربیعی آغاز شود چنین است : بهار و تابستان و پائیز و زمستان و هر فصلی به طور متوسط 90 روز دارد و ...
-
گهواره
لغتنامه دهخدا
گهواره . [ گ َهَْ رَ / رِ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز بخش گوران شهرستان شاه آباد. واقع در 48هزارگزی شمال باختری شاه آباد (از طریق راه فرعی اتومبیل رو گردنه ٔ پنج سواره 40 هزار گز از راه مالرو) و 26هزارگزی شمال خاوری کرند و 30هزارگزی جنوب باختری کوزران مرکز ...