کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واقع در ارتفاع زیاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
واقع گردیدن
لغتنامه دهخدا
واقع گردیدن . [ ق ِ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) واقع شدن . اتفاق افتادن . روی دادن . واقع گشتن . رجوع به واقع شدن شود.
-
واقع گشتن
لغتنامه دهخدا
واقع گشتن . [ ق ِ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) روی دادن . پیش آمدن . حادث گردیدن . اتفاق افتادن . رجوع به واقع شدن شود.
-
قرار واقع
لغتنامه دهخدا
قرار واقع. [ ق َ رِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، ق مرکب ) کاملاً. تماماً. || کاملانه . (ناظم الاطباء).
-
خلاف واقع
لغتنامه دهخدا
خلاف واقع. [ خ ِ / خ َ ف ِ ق ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دروغ . غیرمطابق با واقع.
-
جستوجو در متن
-
اختلاف منظر
لغتنامه دهخدا
اختلاف منظر. [ اِ ت ِ ف ِ م َ ظَ ] (ترکیب اضافی ،اِ مص مرکب ) نزد علماء هیئت عبارت است از تفاوت بین ارتفاع حقیقی و ارتفاع مرئی . و آن قوسی است از دائره ٔ ارتفاع از کمترین جانب بین موقع دو خطی که از مرکز کوکب میگذرند و پایان مییابند بسطح فلک اعلی که ی...
-
ادماوا
لغتنامه دهخدا
ادماوا. [ اَ ] (اِخ ) شهریست زیبا واقع در داخل بلاد سودان از افریقای وسطی بین 5، 10 درجه عرض شمالی و 12، 17 درجه طول شرقی . طول آن از جنوب غربی بشمال شرقی در حدود 70 میل و کرسی آن یولا است و آن شهریست دارای 12 هزار سکنه و حاکم ادماوا آنجا نشیند. ناحی...
-
مرتفع
لغتنامه دهخدا
مرتفع. [ م ُ ت َ ف َ ] (ع ص ) برداشته شده . (غیاث اللغات ). برشده . بررفته . (یادداشت مرحوم دهخدا). بلند کرده شده . برافراشته . بالا برده شده : نیت غزوی دیگر کرد که اعلام اسلام بدان مرتفع گردد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 273). || برطرف کرده . از بین برده...
-
ارتفاع
لغتنامه دهخدا
ارتفاع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) خاستن . برخاستن . بلند شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث اللغات ). نشوص . (تاج المصادر). بلند گردیدن . رَفع. بالا آمدن . برآمدن . از جای برآمدن . (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث ). بلندی گرفتن : با آتشت موازنه وز خاکت ارتفاع با ...
-
واجب
لغتنامه دهخدا
واجب . [ ج ِ ] (ع ص ، اِ) لازم . (اقرب الموارد) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). حتمی . ناگزیر. (ناظم الاطباء). گرور . (برهان ) (ناظم الاطباء). بایسته . بایا. (ناظم الاطباء). حتم . (دهار) (ترجمان قرآن عادل ). بودنی . محتوم : واجب نبود به کس ...
-
باجیلان
لغتنامه دهخدا
باجیلان . (اِخ ) در شمال ماسوله واقع است و مرتفعترین قله ٔ کوههای طالش به ارتفاع 2402 گز در حوالی آن قرار دارد.
-
دوالاگیری
لغتنامه دهخدا
دوالاگیری . [ دِ ] (اِخ ) یکی از بلندترین قله های هیمالایا واقع در میان تبت و هندوستان که از نظر ارتفاع سومین قله ٔ هیمالایا می باشد. ارتفاع این قله 8181 گز و سطح آن از برف پوشیده است . (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
پیشو پیشو
لغتنامه دهخدا
پیشو پیشو. (اِخ ) یکی از مرتفعترین قلل سلسله جبال آند واقع درپرو و در شمال شرقی آرکیپا. دارای 567 گز ارتفاع .
-
لرستان
لغتنامه دهخدا
لرستان . [ ل ُ رِ ] (اِخ ) یعنی اراضی لرنشین و آن ناحیتی است وسیع به مغرب ایران که از شمال محدود است به کرمانشاه و از مشرق به کوههای بروجرد و ملایر و از مغرب به عراق و از جنوب به خوزستان .لرستان را به دو قسمت تقسیم میکنند: پیشکوه و پشتکوه و رود سیمره...
-
لطفکم مزید
لغتنامه دهخدا
لطفکم مزید. [ ل ُ ف ُک ُ م َ ] (ع جمله ٔ اسمیه ٔ دعایی ) مهر و محبت شما زیاد. لطف شما زیاد. و آن در مقام سپاسداری گفته شود.