ادماوا. [ اَ ] (اِخ ) شهریست زیبا واقع در داخل بلاد سودان از افریقای وسطی بین 5، 10 درجه عرض شمالی و 12، 17 درجه طول شرقی . طول آن از جنوب غربی بشمال شرقی در حدود 70 میل و کرسی آن یولا است و آن شهریست دارای 12 هزار سکنه و حاکم ادماوا آنجا نشیند. ناحیه ٔ مزبور اسلامی است و تبعه ٔبسیار از بُت پرستان و امم مختلفه دارد و در قرن گذشته قائد شجاعی از رؤسای فلاته موسوم به اداما آنجا را فتح کرد و از آن پس ناحیه ٔ مذکور بنام او خوانده شد و در سال 1268هَ . ق . هجری پسر وی حاکم آنجا بود وعادت اهالی آن بلاد جنگ و غارت است . و اما بلاد واقعه در جهت شمالی نهر بنوی دارای استقلال است و اهالی آن بت پرستند و آن نیز از اجمل بلاد افریقای وسطی است و در آن نهرهای بسیار است و این ناحیه دشتی است که تدریجاً بجهت جنوب ارتفاع گیرد تا ارتفاع آن به 1500 قدم رسد و در خلال آن کوههاست که بزرگترین آنها اتلانتیکا است که ارتفاع آن به 9000 قدم رسد و محیط آن قریب به 40 میل است و در آن قومی بت پرست سکونت دارند و هفت شیخ بر ایشان حکومت کنند زراعت آنان گندم و گوز و پنبه و موز است و چشمه های آب گرم دارد و بدانجا فیل به رنگهای اسود و اشهب و اصفر بسیار یافت شود و غریب ترین حیوانات آنجا جانوریست بنام «ایو» از پستانداران که به عجل بحری شبیه است و در نهرها زندگی کند و هم بیرون آید و علف چرا کند و نوعی گاو در آن نواحی یافت شود که قدّ آن به سه قدم نمیرسد و به رنگ اشهب است و آنرا «موتورو» نامند. آهن این سرزمین از بهترین انواع آهنهاست . رجوع به ضمیمه ٔ معجم البلدان شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.