کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هزوم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هزوم
لغتنامه دهخدا
هزوم . [ هََ ] (ع ص ) قوس هزوم ؛ کمان سخت آواز. (منتهی الارب ).
-
هزوم
لغتنامه دهخدا
هزوم . [ هَُ ](ع اِ) ج ِ هزم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به هزم شود. || ج ِ هزمة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ِ هزمه ، به معنی هر جای نشیب و مغاک . (آنندراج ). رجوع به هزمة شود. || (مص ) به صبح نزدیک گردیدن شب . (منتهی الارب ) (اقرب ال...
-
واژههای همآوا
-
هضوم
لغتنامه دهخدا
هضوم . [ هََ ] (ع اِ) آنچه طعام بگوارد. (یادداشت مؤلف ). داروی گوارش . (منتهی الارب ). هاضم . (اقرب الموارد). || (ص ) آنکه بسیار خرج کند مال را. (منتهی الارب ). خرج کننده ٔ مال . (از اقرب الموارد: هاضوم ). || ید هضوم ؛ دستی که نیکی کند به آنچه دارد....
-
هضوم
لغتنامه دهخدا
هضوم .[ هَُ ] (ع اِ) ج ِ هضم [ هََ / هَِ ] . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به هضم [ هََ / هَِ ] شود.
-
جستوجو در متن
-
هزمة
لغتنامه دهخدا
هزمة. [ هََ م َ ](ع اِ) یکی از هزم ، هر جای نشیب و مغاک . ج ، هزم ، هزوم . || مغاکچه ٔ ترید و سیب و جز آن که از غمز انگشت پیدا آید. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
هزم
لغتنامه دهخدا
هزم . [ هََ ] (ع مص ) مهربانی کردن بر کسی . (منتهی الارب ). || انگشت خلانیدن در چیزی چنانکه مخاکچه پیدا آید. || زدن ِ کسی کسی را چنانکه مابین سرینش درآید و برآید ناف او. || چیزی از حق کسی بازشکستن . || بانگ کردن کمان . || چاه کندن . (منتهی الارب ) (ا...